تیتر یکمقاله‌ها و نوشته‌ها

حوزه و حکومت

امروز، رهبر معظم جمهوری اسلامی، در دیدار شورای عالی حوزه‌های علوم دینی، سخنانی راهبردی و آینده‌نگرانه درباره حوزه‌ها  فرمودند. یکی از آن گفته‌ها که هم حسّاس و هم اساسی است، چگونگی رابطه حوزه و حکومت است. بدین مناسبت، سرمقاله‌ای را که در ویژه‌نامه «حوزه و حکومت»  دوماهنامه «حوزه» به سال ۱۳۷۳ نوشتم می‌آورم. درآن زمان، این ویژه‌نامه با استقبال فرهیخته‌گان روبه‌رو شد. دست‌کم برای آگاهی از تاریخ طرح این موضوع و شناخت دغدغه‌های آن روز، سودمند است. همان‌روز، فروتنانه نوشتیم:

«چه سازیم این مولود نورسته، بی‌راهه نرود، بُرنا گردد و اسلام ناب را بر بام گیتی برافرازد و مرزهای اندیشه را در نوردد و با فتح دل و فکرِ پاک‌فطرتان و حق‌خواهان، مقدمات حکومت جهانی را مهیا سازد. از دید ما تا چگونگی ارتباط حوزه و حکومت به‌گونه‌ای دقیق و قانونمند روشن نشود، نمی‌توان به اهداف والایی که بنیانگذار جمهوری اسلامی در سر داشت و برای آنها همه‌چیز خود را ایثار کرد رسید. مشخص‌نبودن جایگاه حوزه در دولت اسلامی، چون ویروسی است که آفات و آثار زیان‌بار آن، هر روز خودنمایی می‌کند؛ از جمله سبب می‌گردد استعداد حوزویان در مسیرهای ناهمساز با حکومت اسلامی برود و زمینه را برای بهره‌وری دشمنان در کمین مهیا سازد».

[مجله حوزه، شماره۶۳، شهریور ۱۳۷۳:]

سرمقاله: (حوزه وحکومت)

حوزه‌ها، بام بلند معنویت و کانونهای سترگ ایثارند. شهیدان فضیلت آن، هر کدام پرچمی را مانند سرخ‌فام بر بام بلند انسانیت که حقانیت مکتب انبیا و شیوه اولیا را به گواهی نشسته‌اند.حوزه یعنی میراث هزار ساله فرهنگ، معارف، علوم و ارزشهای دینی. حوزه یعنی تجلی تلاش عالمان وارسته، مخلص و ایثارگر در میدان علم. حوزه یعنی عرصه‌ای که حقیقت‌جویان برای کشف حقیقت و تفقه در دین و شناخت معارف اسلامی، جان بر کف گرفتند تا دین بماند و آیین محمد (ص) جهان‌گستر شود. حوزه‌ها، استمراربخش رسالت انبیا و حامل ولایت اولیایند. حوزه‌ها اقامه‌گر نماز، احیاگر امر به معروف و نهی از منکر و استمراربخش جهادند. حدود الهی را حافظ و وحی ربوبی را مفسرند. حکومت اسلامی، که اینک در ایران اسلامی سایه گسترده است، ثمره این بوستان پرطراوت و دسترنج باغبانان دلسوز و پی‌گیر و ایثارگر است. حکومت اسلامی، مولود پاک حوزه‌هاست. ثمره ناب استقرار ولایت  و همان امانتی است که در میان همه موجودات هستی، فقط انسان ظلوم و جهول آن‌را پذیرفت.

در این شماره برآن‌ایم در حدّ توان بنمایانیم که چه کنیم این ثمرهٔ مبارک بر همان شیرینی و گوارایی بماند و روز به روز بر رونق و جلای آن افزوده گردد. چه سازیم این مولود نورسته، بی‌راهه نرود، بُرنا گردد و اسلام ناب را بر بام گیتی برافرازد و مرزهای اندیشه را درنوردد و با فتح دل و فکرِ پاک‌فطرتان و حق‌خواهان، مقدمات حکومت جهانی را مهیا سازد.

از دید ما تا چگونگی ارتباط حوزه و حکومت به‌گونه‌ای دقیق و قانونمند روشن نشود، نمی‌توان به اهداف والایی که بنیانگذار جمهوری اسلامی در سر داشت و برای آنها همه‌چیز خود را ایثار کرد رسید. مشخص‌نبودن جایگاه حوزه در دولت اسلامی، چون ویروسی است که آفات و آثار زیان‌بار آن، هر روز خودنمایی می‌کند؛ از جمله سبب می‌گردد استعداد حوزویان در مسیرهای ناهمساز با حکومت اسلامی برود و زمینه را برای بهره‌وری دشمنان در کمین مهیا سازد.

اگر موضع استراتژی حوزه در قبال حکومت روشن نشود و میراث فکری و فرهنگی و معرفتی حوزه‌ها پشتوانه حل مشکلات نظام نگردد، هم مردم و هم حوزه‌ها خسران عظیم خواهند دید و غیر‌قابل‌جبران. اگر پیوند حوزه و حکومت عمیق نگردد، زمزمه جدایی حوزه از حکومت که امروزه به گوش می‌رسد، زمینه را برای پا گرفتن نوای شوم جدایی دین از سیاست در پی‌خواهد داشت. همان فکر شومی که سالیانی دراز حوزه‌ها را رنجور کرد و مصلحان اسلامی را به مسلخ دژخیمان برد و به دشنهٔ زهرآگین تکفیر متحجران و تنگ‌نظران گرفتار کرد.

روشن نشدن رابطه حوزه و دانشگاه و بهره‌وری سیستم آموزش تجربی و دینی از یکدیگر، مولود عدم حلّ این مهم است. تهاجم فرهنگی و بسیاری از ناهنجاریها، بزهکاریهای اجتماعی، مفاسد اداری و موانع جدّی دیگر که در راه توسعه کشور خودنمایی می‌کند، از روشن نشدن جایگاه حوزه در دولت اسلامی سرچشمه می‌گیرد. با نگاهی به پیشینه رابطه حوزه و حکومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش حوزویان متمرکز بود در تهیه و تدوین نظامنامه و بیان مواضع فکری و اجتماعی شیعه در مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و دیگر نهادها و سازمانهای برخاسته از انقلاب. در حقیقت، در این دوره، ضمن بسیج مردم، نقش نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی را ایفا می‌کردند. با فتح لانه جاسوسی و رسوایی ملی‌گرایان ناگزیر دست‌پروردگان و شاگردان برجسته امام، قدس سره، در حوزه که قافله‌سالار اندیشه نو دینی بودند، در صحنه اجرایی کشور نیز فعال‌تر شدند و حضور جدّی در عرصه سیاست پیدا کردند.آفاق وجودی و شعاع فکری امام، قدس سره، و تب جنگ سبب گردیده بود که نیاز به هم‌سوسازی حوزه و حکومت آن‌چنان که باید و شاید احساس نگردد، ولی امروز نیازها به‌گونه‌ای جدی مطرح‌اند. از حوزه‌ها انتظار می‌رود که این خلأ عمیق را پر کنند و نگذارند پرسشها بی‌پاسخ بماند. تدوین فرهنگ عمومی کشور، تعیین الگوهای خداپسندانه در تولید مصرف و دیگر عرصه‌های فکری و فرهنگی کشور، تثبیت ارزشهای اسلامی و… دستگاه مولّد فکری را می‌طلبد که اصحاب آن افزون بر تخصّص در علوم و معارف دینی، زمان‌شناس، موضوع‌شناس و واقع‌گرا باشند.

امام راحل، همین خلأ را احساس کرد و وظایف و مأموریتهای جدیدی را فراروی حوزویان نهاد. موانع راه ایفای این رسالت نو را گوشزد کرد و راه‌کارها را نمود. درعرصه فرهنگ و هنر، نظرگاه نوی مطرح کرد و در عرصه اقتصاد، فتوای بلندش در قانون کار، معادن و… کارگشا بود و زمینه‌ساز عدالت اجتماعی. او در این دوره، تحجر فکری را هدف صاعقه اندیشه بلند و جامع خویش قرار داد. کارآمد کردن علوم حوزوی هدف او بود. از این روی، در اجتهاد، نقش زمان و مکان را دخیل دانست و این اصل مهم را فراروی حوزویان نهاد. مقام معظم رهبری نیز با همین دغدغه، این مهم را پی گرفت و در هر فرصت و مقطعی وظایف حوزه و نیازهای نظام را گوشزد کرد تا بدان‌جا که طرحی برای سامان‌دادن حوزه در جهت ایفای رسالت نوحوزه‌ها تهیه کرد و در جمع عالمان، مدرّسان و فضلای حوزه عرضه داشت. پس از آن حوزه حرکت کرد و به سوی سازماندهی پیش رفت. امّا نه آن‌گونه که درخور بود و می‌بایست. حوزه در ارائه مسائل فکری، همان راه گذشته را پویید و همان آهنگ گذشته را پی گرفت، دست به نوآوری در مسائل فقهی و کلامی نزد و به پاسخ به سؤالات و پرسشهای جدید نپرداخت و بر آن نشد که گروههایی تشکیل دهد که از توان علمی حوزه در رفع گرفتاریها و معضلات نظام بهره برد و… البته این بدان معنی نیست که حکومت هر آنچه در رابطه با حوزه‌ها وظیفه داشته انجام داده و زمینه استفاده از نیروهای جوان و مخلص را فراهم آورده. خیر. حکومت به خاطر گرفتاریهای بسیار یا بی‌برنامگی و یا نبود نهاد و سازمانی پی‌گیر و… نتوانسته نیازهای خود را طبقه‌بندی‌شده به حوزه‌ها اعلان بدارد و از آنها پاسخ بطلبد. در سخنرانیها و محافل و مجالس کم‌و‌بیش مطرح شده ولی این کافی نیست. باید تشکیلاتی برای این مهم پی‌ریخت و بودجه‌ای بدان اختصاص داد و برنامه و طرحی برای آن داشت و در سطوح مختلف نیرو گزینش کرد تا هم نیروهای کارآمد و مستعد حوزه به هدر نروند و هم نیازهای حکومت به تدریج برآورده گردد. دولت باید برای چگونگی استفاده از حوزه‌ها برنامه و طرحی داشته باشد. بی برنامه نمی‌شود انتظار داشت که نیازها برآورده گردد و کارها به سامان رسد. این بی‌برنامگی در حدّ بی‌برنامگی باقی نمی‌ماند. برنامه‌داران و فرصت‌طلبان به میدان می‌آیند و متحجران و تنگ‌نظران که امام آنان را طرد کرد و منزوی ساخت طرح خود را ارائه می‌دهند و برای اجرای آن جوّ می‌آفرینند و از این روزنه، انتقام خویش را از امام و یاران امام می‌گیرند. مقابله با این ترفندها و تشکیلات خردشده به هیبت امام و انقلاب، نیاز به بیداری روحانیان و واقع‌نگری حکومت‌گران دارد. روحانیان دلسوز و کتک‌خورده و جبهه‌رفته باید بدانند اگر برای پاسخ‌گویی جدّی به میدان نیایند متحجران به میدان می‌آیند و حرکت و تلاش عظیم بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب و مردم قهرمان را به مسیری که می‌خواهند و اهداف آنان را تأمین می‌کند، هدایت خواهند کرد. دولت هم اگر در بهره‌وری از نظرگاهها دقت عمل به خرج ندهد و در بخشهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از سطحی‌نگران و سست‌اندیشان بهره برد، راه به جایی نخواهد برد و در آینده‌ای نه چندان دور، دچار رکود می شود.

در پیاده‌کردن اندیشه‌های والای امام و رهبر عظیم الشأن انقلاب باید از کسانی بهره برد که جوهره فکر و روح اندیشه آنان را می‌شناسند و بر پیامد پیاده‌کردن اندیشه آنان واقفند. می‌دانند اگر به مبارزه با سرمایه‌داران بزرگ، متحجران، مقدس‌مآبان، یک‌سونگران و غیرواقعبینان بخواهند برخیزند، چه افکاری را باید کنار نهند و به چه افکاری باید بها دهند و چه عَقَبه‌هایی را باید بپیمایند و از چه راههای صعب‌العبوری باید بگذرند و چه شماتت‌هایی را باید به جان بخرند و… می دانند اگر به دفاع از جبهه‌رفتگان، کتک‌خوردگان، بسیجیان مخلص، مبارزان نستوه، کارگران و کشاورزان مظلوم برخیزند، باید افکار متحجرانه را به دور ریزند و افکار نو و کارساز امام را که از اسلام ناب نشأت می‌گیرد بپذیرند و در این راه، رنجها و مشقّات زیادی را متحمل شوند.

برای شناخت جهت و سمت و سوی پیامهای امام و رهبر انقلاب و زمینه‌سازی برای پیاده‌کردن آنها در زوایای اجتماع باید اندیشه‌وران تیزبین و تیزنگری دست به کار شوند تا این اندیشه‌های ناب جایگاه واقعی خود را بیابند. حوزه و حکومت باید به‌هوش باشند، مکانت خویش را دریابند و هر کدام نقش خود را به نحو احسن ایفا کنند. حوزه ها به حکم این که مغز متفکر انقلاب اسلامی‌اند، باید هم نیازهای فکری و فرهنگی حکومت اسلامی را تأمین کنند و هم خطرات و لغزشها را به آن بنمایانند و چتر عطوفت و رحمت را فراروی حکومت بگشایند و در همه‌حال غمخوار آن باشند و در پاسداری از دولت اسلامی خطر کنند و پرسشهایش را پاسخی درخور دهند و مبهمات و معضلات را حلّ کنند و همان‌گونه که مرامنامه آن‌را نوشتند، نظامنامه آن را نیز تدوین کنند. همان‌گونه که فرزندان غیورش را برای حراست از این نظام مقدس تقدیم داشتند، امروز در عرصه سازندگی نیز همه توان خود را به کار گیرند. نقش حوزه‌ها در دوره سازندگی کشور، به مراتب حساس‌تر و مشکل‌تر از دوران بسیج دفاع و حراست است. اگر حوزه بخواهد در این مقطع وظیفه‌بانی کند باید طرحی نو در افکند و در ساختار خود تجدیدنظر و قالبشکنی کند. نیازهای دوره سازندگی کشور را نیک بشناسد و نظام آموزشی و تربیتی حوزه را در جهت تأمین این نیازهای نوپیدا سوق دهد. متولیان حکومت هم که بیشتر آنان میوه شیرین حوزه‌اند نباید از دور دستی به آتش بدارند و تنها به گلایه و بیان توقعات و انتظارات بسنده کنند. باید آستین همت بالا بزنند و هم انتظار خویش را مطرح کنند، هم پشتیبانی را درست انجام دهند و هم با ایجاد رابطه‌ای تنگاتنگ، طرح و روش بدهند و جایگاه حوزه را در پیکره نظام درست بنمایانند. امام و رهبر انقلاب، چیزی در این‌باره کم نگذاشته‌اند. رهنمودهای لازم را داده‌اند و جایگاه درخور حوزهها را نمایانده‌اند. اینک این وظیفه حوزویان و دولتیان است که چاره‌ای اندیشند. چه باید کرد. برخی از جامعه‌شناسان گفته اند:

«آنچه یک تمدن را می‌میراند این است که حاکمان و رهبران در برابر سؤالات و مشکلات نوین همان پاسخهای کهن را تکرار کنند».

امروز تمدن اسلامی در حال شکل‌گیری است. اسلام، طلوعی دوباره دارد. گویی صدای محمد (ص) است که از کوه حرا شنیده می‌شود. گویی سپاه محمد (ص) است که برای فتح قلعه‌های شرک، به پیش می‌رود. این حرکت عظیم و بنیادین که خلاف همه جریانهای فکری حاکم بر جهان است، غریب و ناآشنا می‌نماد. بسیاری از جمعیتها و ملتها با آن آشنایی ندارند. گرچه استکبار جهانی نیز در مبهم جلوه دادن آن نقش بسیار دارد، امّا این وظیفه را از حوزه ها سلب نمی‌کند؛ از این روی باید با صلابت و پیامبرگونه و شجاعانه به صحنه رفت و با دانش قوی و تبیین و تفسیر درست معارف الهی با رعایت نقش زمان و مکان، فطرتهای پاک را بیدار کرد تا صبح صادق بدمد و جهان از تاریکی و جهل به در آید و با فرهنگ ناب اسلامی که هم سعادت دنیای آنان را تأمین می‌کند و هم سعادت آن سرا را آشنا ساخت. توفیق حوزه یعنی توفیق نظام و بالعکس. این آزمونی است حساس و سرنوشت‌ساز. اگر نظام اسلامی نشأت گرفته از حوزه بتواند به سلامت از این آزمون به‌درآید، در حقیقت، حوزه از آزمون سخت و جان‌ستانی به‌درآمده و ورقی زرین و گرانبها و بی‌بدیل بر افتخارات گذشته خویش افزوده است.راه، دشوار است و پر سنگلاخ. پاسداری از ارزشهای اسلامی در همه زمانها یکسان نیست بستگی دارد به سطح فرهنگ و میزان آگاهی مردم به مسائل گوناگون. هر چه جوامع پیچیده‌تر شوند مسؤولیت حوزه‌ها سنگین‌تر می شود. حوزه‌ایی که در زمان محکومیت شکل گرفته نمی‌تواند نیازهای دوران حاکمیت را پاسخ گوید. این است که حوزه بیش از پیش نیاز به دگرگونی و انقلاب عمیق در همه زوایا دارد. قالب و ساختار گذشته حوزه در شیوه آموزش متون درسی، مواد درسی، روشهای علمی، شیوه‌های تبلیغاتی و حتی در نگاه به دین، نیاز به تکمیل و توسعه و در برخی موارد تغییر و دگرگونی دارد. این است که حوزه باید وظیفه عصری خویش را نیک بشناسد و طرحی همگون با مقتضیات زمان و در سطح خِرد و فرهنگ مردم امروز پی ریزد که:

«انامعاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم.»

اینک برخی از وظایف امروزین حوزه‌ها:

۱. تنقیح احکام و مقررات اسلام و نگاه جمعی و حکومتی به منابع و متون دینی.

۲. نقد و بررسی افکار و فلسفه‌های مطرح در جهان.

۳. تنظیم مقررات مورد نیاز جامعه با بهره‌وری دقیق از منابع اسلامی.

۴. تدوین نظام ارزشی اسلام و شناسایی راههای زدودن رسوبات ارزشها و فرهنگ طاغوتی از اذهان مسلمانان و فضای جامعه اسلامی.

۵. ترسیم الگوی زندگی اسلامی و نشان دادن راه حاکمیت این الگوی الهی بر جامعه اسلامی و زندگی مسلمانان.

۶. تربیت عالمانی ربانی که رفتار آنان یادآور عزت اسلامی باشد.

۷. تربیت دانشوران و اسلام شناسان توانمند و مقتدر که بتوانند عالمانه از اسلام دفاع کنند.

۸. خلاصه تدوین ایدئولوژی و مرامنامه انقلاب اسلامی برای الگوگیری دیگر ملتهای اسلامی.

بی‌شک، انجام چنین مأموریتی سترگ، نیاز به همکاری جدّی حکومت و حوزه دارد. دولت اسلامی باید این وظایف را در دستور کار خویش قرار دهد و خود را در قبال آنها موظف بداند. سوکمندانه، دولتمردان در این امر جدّی نبوده و مشکلات خویش را به طور رسمی و مستمر به حوزه‌ها منتقل نکرده‌اند. چه اندازه از حوزه‌ها در کمیسونهای فکری و فرهنگی استانداریها، وزارتخانه‌ها و… بهره‌برداری می‌شود؟ دولت در برنامه‌ریزی تدوین اساسنامه‌ها و آیین‌نامه‌هایی که به نحوی مربوط به فرهنگ و اخلاق جامعه است چه مقدار از افکار حوزویان استفاده می کند؟ با این که روحانیان هنرمند و هنرشناس در حوزه‌ها وجود دارد حضور رسمی آنان در برنامه‌ریزیهای رسانه‌های جمعی چون: رادیو و تلویزیون، چند درصد است؟ برنامه‌ریزان تمام همّ و فکرشان را متمرکز در حلّ مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور کرده‌اند، بدون این‌که از نظر دینی کارشناسی کنند. هنوز پس از گذشت پانزده سال از انقلاب، روحانیت، جایگاه رسمی خود را نیافته و وظایف جدّی خویش را نشناخته است؛ حتی نهادهای تبلیغی و ارشادی حوزه نیز جایگاه رسمی ندارند. رنج جانکاه حوزه امروز در این است که در حکومت اسلامی که دست‌پرورده خودش است ناآشناست و اصحاب آن، در انجام تکالیف خویش سرگردان. چه زیباست که مقام معظم رهبری، گروهی از روشن‌بینان، متفکران، منادیان تحول حوزه و دانشگاهیان دلسوزی که در کار تدوین تشکیلات کشورند و حوزه‌ها و نیاز نظام را می‌شناسند برگزینند و به آنان مأموریت دهند که با تشکیل کمیسیونهای گوناگون، نیازهای حال و آینده نظام، جایگاه حوزه در تأمین این نیازها، اهداف و رسالت حوزه‌ها، چگونگی تأمین آنها توسط حوزه و… را مورد شناسایی قرار دهند و آن‌گاه برنامه‌ای جامع برای حوزه‌ها بریزند تا حوزه‌ها بتواند در آینده‌ای نه چندان دور دقیقاً پاسخ‌گوی شبهات نوپیدا باشند و ارزشهای اسلامی را به بهترین وجه بیان کنند و رسالت خویش را پاس دارند. ان شاء اللّه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا