[مجله حوزه،شماره ۴۵، تابستان ۱۳۷۰]
در پایان چاپ مجله، پیام رهبری، سروش بیداری بر جان مسؤولان دمید.
گرچه مجال تحلیل گسترده آن نبود، ولی شتابزده بر رهنمودهای آن مرور کرده و محورهای مهم آنرا فرادید خود و خوانندگان نهادیم؛ باشد که در مجالی دیگر به طرح عینی و عملی این پیام بپردازیم. ان شاءالله.
از ممیزات بارز و چشمگیر حکومت اسلامی با دیگر نظامها، حاکمیت عالمان صالح و دیننیوشان عادل است. مسؤولان نظام هادیان امتاند و منادیان اصلاح و تهذیب ملت. مردم، نوع حیات معنوی خود را چونان برنامههای مادی از مشارب نظام گیرند. در چنین نظامی، مهبط حاکمیت، قلوب مردم است و مسئوولان، حاکم بر دلهایند. نظامی که چشم مردم را به تسلیم کشد و دل آنان را از خود برماند و فکر آنان را در بهت و حیرت وانهد، نظامی با پسوند حقیقی «اسلام» نیست، گر چه بر خود صبغه اسلام زند.
«نظامی است که با محبت و عطوفت مردم اداره شود»
خاستگاه این محبت و پیوند:
«اسلامیت نظام است. مسؤولان آن به هر اندازه تجلیگاه ارزشها و باورهای اسلامی و الهی باشند، در دل مردم، بیشتر جای خواهند داشت و نظام استوارتر و پایاتر خواهد شد.»
براساس اصل «الناس علی دین ملوکهم» جمهوری اسلامی در صورتی تبلور ارزشهای اسلامی و برخوردار از جامعه و آحاد صالح و شایستهای خواهد شد که رهبران و مسؤولان نظام، تقوای الهی را پیشه کرده و در حفظ ارتباط جان خویش با ملکوت کوشا باشند. این ارتباط معنوی، جز از راه توبه، انابه، ادعیه، توسلات و ذکری مدام پیدا نمیشود.
مسؤولان و راهبران جامعه، چون در معرض هجوم خناسان داخلی و خارجی درونی و برونی قرار دارند بیش از دیگران به «فرشته نگاهبان» دعا و توسل نیازمندند.
این است که رهبر انقلاب، مسؤولان نظام و نفس خویش را چنین توصیه میکند:
«…دعا کنید، نافله بخوانید، توجه پیدا کنید، متذکر باشید، در شبانهروز یک ساعت برای خودتان قرار بدهید، خودتان و خدای خودتان، از کارها و اشتغالات گوناگون خودتان را بیرون بکشید. با خدا، با اولیاء خدا، با ولی عصر، عجل الله تعالی فرجه و ارواحناه فداه، مأنوس بشوید.
با قرآن مانوس باشید، تدبر در قرآن بکنید. من بیشتر از شما محتاجم که کسی این حرفها را به من بزند. بنده هم بایستی مورد همین موعظهها قرار بگیرم همه ما محتاجیم»…
آری، بدون ارتباط با قدرت علی اطلاق و مدد از وسایط فیض الهی نمیتوان بار امانتی را که انسان ظلوم و جهول پذیرفته است به سرمنزل رساند. تا بصیرتی الهی یار انسان نگردد، حجابهای غلیظ غرور، توجیه و استکبار را نخواهد درید. ارزشهای ربوبی را کسانی مجری خواهند بود و در قبال تهاجمها و وسایس گوناگون، افرادی استوار خواهند ماند که حقیقت مبارکه «ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا» را در ژرفای جان یافته باشند.
چنین است که رهبر انقلاب گفت:
«آقایان وزراء، آقایان نمایندگان، آقایان مدیران گوناگون کشور، مسؤولین قضایی کشور، خودشان را بینیاز از دعا و نافله و ذکر و توجه و توسل و گریه و انابه به پروردگار ندانند. نگویند حالا ما که مشغول خدمت به مردم هستیم، حالا دعا را کسی بخواند که خیلی کار ندارد، نه آقا! اصل کار این است. این نباشد، آنجا بیپشتوانهایم. آنجاهایی که وسوسهها در مقابل ما صف میکشند و منِ ضعیف تربیتنشدهِ حریصِ به دنیا، در مقابل این وسوسهها قرار میگیرم، چه کسی من را نگاه خواهد داشت؟ «قل مایعبأ بکم ربی لولا دعاوکم»… این امانت استثنایی الهی را که در طول این چندین قرن بعد از صدر اسلام، خدای متعال، این بار را بر دوش احدی نگذاشت که بر دوش شما گذاشت، اینجور میتوان این بار را به منزل رساند والا روسیاهی دنیا و آخرت است…»
دعا در صورتی حال میآورد، ذکر و توجه و انابه، هنگامی به انسان دست میدهد، که نَفْس، شلاقِ منع را بچشد و تازیانه مخالفت بر سر خواستههای او فرود آید؛ چه، سنت آفرینش بر این است که خودمشغولی خدافراموشی آرد و فربهی «تن» لاغری «روح و معنا» را به دنبال دارد. نفسی که دنیا مرتع او شده است، از روایح و روائع بوستان معنا و مواهب باغ ملکوت بیبهره خواهد بود.
تذکیه و تهذیب رهبران، از خودسازی دیگران دقیقتر و خطیرتر است؛ زیرا از یکسو آنان با برخورداری از همه امکانات و رویآوری خواستههای بسیار و توقعات خارج از انتظار باید پای بر سر هوس نهند و از دیگر سو، لغزش آنان، در حوزه زندگی فردیشان محدود نمانده و براساس اصل «الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم» رذایل و فضایل رهبران در جامعه سرایت کند.
این است که در حکومت اسلامی، مسؤولان، متعهدترین و دردمندترین مردم بوده و در غم و شادیها با مردم شریک و انبازند. مسؤول و رهبری که از دردهای رعیت دردمند نگردد و از سفره تهی محرومان برنیاشوبد، در بینش تشیع فاقد صلاحیت اداره کشوراست.
رهبرانقلاب در زمینه وضع معیشتی مسؤولان جمهوری اسلامی گوید:
«… نمیشود ما در زندگی مادی فرو رویم و بخواهیم مردم، به شکل یک اسوه به ما نگاه کنند، از خیلی چیزها باید گذاشت، نه حفظ از «شهوت حرام» که از «شهوت حلال» هم باید گذشت»
آری، در جمهوری اسلامی، مسؤولان و کارگزاران، در همهٔ جوانب، برای مردم اسوهاند و باید ارزشهایی چونان: ایثار، انفاق، زهد، حلم، عفو، قناعت و… را بر بندبند زندگی و مجموعهٔ رفتار خویش حاکم سازند. و در چنین صورتی است که امت نیز، سر از پا نشناخته، مال، جان و جگرگوشگان خود را برای دفاع از جمهوری اسلامی و اجرای فرامین رهبران آن در طَبَق اخلاص خواهند نهاد، چنانکه دیدیم و دیدید.
تفاوت بین گفتار، رفتار، شعار، وضع معیشتی مسؤولان، بویژه روحانیان، نه تنها مردم را به نظام بیاعتماد میکند که پایههای اعتقاد و ایمان مردم را متزلزل کرده و تردید نسبت به درستی گفتار و شعارها در دل آنان پیدا میشود.
مسؤول، نماینده و واعظی که در پشت تریبون و بر فراز منبر، دَم از محرومین میزند و در گفتار او، زی انبیاء و اولیاء متجلی است، ولی در عمل و رفتار، همعنان اَشراف و بر زندگی شخصیاش زی مترفین حاکم است، فرزندانش در مدارس اشرافاند و مسکن او همسان اصحاب اتراف، چنین کسی، نه راهنما، که رهزن است…او نه تنها واسطه فیض و ریزش رحمت حق نمیباشد که مستحق خشم بزرگ الهی است: «کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون»
به فرموده پیامبر اسلام (ص):
«زر، اگر در زندگی شخصی یک روحانی رسوخ کند، معنویات او را لجنمال خواهد کرد؛ چه، عالِم، طبیب دین است و دنیا، آفت دین. آنگاه که این آفت در وجود طبیبانِ روحانی لانه کرد، او را منسوب به دین بخوانید؛ زیرا او رهزن امت من است»
رهبر انقلاب نیز در این باب به روحانیان و مسؤولان جمهوری اسلامی چنین توصیه کردند:
«به حد ضرورت اکتفا کنید. اندازه نگه دارید. ما را از مردم دور میکند اینها. روحانیون را از مردم دور میکند. روحانیون، به تقوی و ورع و بیاعتنایی به دنیا در چشمها شیرین میشوند. بدون ورع، بدون دورانداختن دنیا نمیشود در چشمها شیرین بماند. مردم، رودربایستی ندارند، خدا هم با کسی رودربایستی ندارد. بنده بارها عرض کردم بنی اسرائیل را خدای متعال در چند جای قرآن میگوید:
«و فضلناکم علی العالمین»
شاید سه یا چهار جا میگوید:
«فضلناکم علی العالمین»
به همه مردم دنیا شما را برتری دادیم.
همین بنیاسرائیلاند که میفرماید:
«و ضربت علیهم الذلة و المسکنة و باءوا بغضب من الله»
رفتار خود آنها موجب شد، مگر خدا با بنده و شما قوم و خویشی دارد؟»
در بینش تشیع، مناصب و مقامها، معبر خدمت به محرومان و رفع ستم از مظلومان است. جامعهای که افراد ضعیف نتوانند حق خود را بدون زحمت و تشویش بهدست آورند، قداست و حرمتی ندارد. رهبر انقلاب، در بیاعتباری این ستمها و عنوانها چنین فرمود:
«این اسمها و این ستمها و تیترها که افتخاری ندارد، خیلیها با این اسمها و با این تیترها آمدهاند و رفتهاند و در طول تاریخ جز لعنت خدا و بندگان خدا چیزی با خودشان نبردند. چه ارزش دارد: بنده رهبرم! بنده رئیس جمهورم! بنده رئیس قوه فلانم! بنده وزیرم! چه ارزشی دارد اینها؟»…
آری، اگر تقوی و خداترسی بر آحاد مسؤولان حاکم شود، ارگانها، نهادها، ادارات و سازمانهای نظام نیز روی گشایش مشکلات، حلم و رحمت را بر ملت خواهند گشود.
در دید کارگزار باتقوا و پارسا، فرزند و بیگانه یکی است. او چونان مولایش علی که دخترش را برای گرفتن امانت از بیتالمال به محاکمه میکشد، حق بیگانه را از نزدیکترین افرادش خواهد گرفت.
رهبر انقلاب در این زمینه گفت:
«… آن وقتی که از کار خسته میشوید، آن وقتی که احساس میکنید حالا کار چه لزومی دارد، دنبال کنیم، آن وقتی که پای یک رفاقت در میان میآید، آن وقتی که پای یک افزونطلبی و خودخواهی و شخصیاندیشی در میان میآید، آن وقتی که پای یک قضاوت باطل نسبت به برادر مسلمان در میان میآید، آنجا به یاد این آیات بیفتید:
«ما هذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصها»»
مسؤولان، بویژه روحانیان مسئوول، افزون بر خودنگهداری و تهذیب نفس، وظیفه پالایش رسوبات فرهنگی و ناهنجاریهای اخلاق جامعه را بر عهده دارند. آنان، چونان دیدهبانی هوشیار، از مناره بلند معنویت، جامعه را باید زیر نظر گیرند و امت را در قبال هجمههای فرهنگی و اخلاقی شیطان بزرگ بیمه نمایند.
ملت مسلمان ایران و دیگر مسلمانان در سرزمینها و کشورهای مسلمان، امروز بیش از هر زمانی مورد هجوم و حملات فرهنگی از برون و درون است. رسوبات اخلاق جاهلی و فرهنگ طاغوتی که از درون جامعه ما زدوده نشده، دوباره زمینه رشد پیدا کرده و گهگاهی در جامعه خودنمایی میکند.
استکبار جهانی، بویژه آمریکا که امروزه قدرت بلامنازع جهان شده است، با تمام امکانات، یورش فرهنگی مرموز و حسابشدهای را علیه امت اسلامی آغاز کرده است و در برخی زمینهها، در بعضی قشرها و کشورها موفق شده است.
روحانیان در تمام سنگرها و مسؤولان در همهجا، با بسیج همگانی، ارزشهای والای الهی انسانی را تبیین و تفسیر کرده و با عرضه درست آن باورها و ارزشها، نسل آینده مملکت را در قبال سوغات نظام واحد جهانی بیمه کنند؛ چه، آنگاه که سنگر فرهنگ یک جامعه، توسط استکبار فتح شود، فتح سیاسی آن، کار مشکلی نخواهد بود.
«یک مسأله، مساله فرهنگی جامعه است. به نظر بنده، این طور که بنده تا حالا احساس کردهام، من اینجور فهمیدهام از مجموع کارهایی که دارد میشود، یک حمله سازماندهیشده، یک حمله همهجانبه وجود دارد و در دستگاه تبلیغاتی مراقبت کنند، نگذارند، بنشینند فکر کنند روی این مسأله، سلیقهای هم نیست…البته فکر، عبارت است از دو چیز: یک کار سلبی، یک کار ایجابی.
کار سلبی، مقابله با آنهاست، جلوگیری از توطئه آنهاست. کار ایجابی، فرهنگی صحیح است. منبری خوب، منبر خوب، موعظه مردم، توجیه فکری مردم، این روزنامهها، این مجلات ما، این گویندگان، این آقایان مسؤولین که مرتب اینجا و آنجا، توی مسجدها، پشت تریبونها، این شهر و آن شهر حرف میزنند، حرف اصلیشان این باشد، از انقلاب بگویند، از برکات انقلاب، از قدرت انقلاب، از ارزشهای انقلاب، از لزوم پایبندی به این ارزشها، به جای پریدن به این و آن. این همه مساله فرهنگی است»…
تفاوت در بینش، تحلیل و برداشتها، بویژه در حوزه کارشناسی آن، امری طبیعی است. در جامعه اسلامی، تخالف میان جناحها و اشخاص، نهتنها تأیید شده که مایه رشد و رحمت جامعه محسوب میشود. و این تخالف، اگر در بستر اخلاقیات اسلامی انجام یابد، ترقی جامعه و تکامل فکری را به همراه دارد. در فرهنگ اسلامی، درگیریهای حذفی و جناحی «تکالب» نامیده شده است و مولا علی (ع) با اینکه اختلاف علماء امت را رحمت میداند، از تعارضها و تضادهای فرسایشی مینالد. چنانچه امام راحل نیز بارها و بارها از اینگونه برخوردها گلایه کرد و بر سر جناحها فریاد کشید. جناحبندیها، مادامی در چهارچوب ارزشهای اسلامی و براساس «المؤمن مرآه المؤمن» باشد، رشددهنده، بالنده و تکاملبخش است. متولیان جناحها، بایسته است همِّ خویش را، به رشد افکار و بینش و اندیشه سیاسی اجتماعی هواداران خود معطوف دارند و آنها را برای اداره جامعهای براساس ارزشهای اسلامی – منتهی با تفسیر کارشناسانه جناح خود – آماده سازند.
در جامعه اسلامی، جناحهای مسلمان، مکمل هماند، نه شکننده یکدیگر. جناحی که در تنظیم لوایح، حذف یک جناح را در نظر دارد یا فشار بر دولت جناح دیگر را همِّ خود کند جناح نفسانی است نه مردمی؛ زیرا او رضای باندش را بر رضای حق مقدم داشته و نفع مردم را در تصویب یک لایحه، در مسلخ انتقام از جناح مخالف ذبح کرده است. خداوند در کتاب خویش جامعه اسلامی را در صورتی «مستوی و مستقیم» میداند که روابط مؤمنان و آحاد جامعه با یکدیگر براساس رحمت و عطوفت و دلسوزی باشد.
بایسته است متولیان هر جناح، بیظرفیتانی را که منافع باندی، کور و کرشان کرده است و در برخود از حد تعادل خارج میشوند و فکر و اندیشهشان را به جای خدامداری، جناحمداری اشغال کرده است، از خود دور کنند؛ که اگر چنین نکنند، مردم بیدار و هوشیار ما نسبت به همه جناحها و همه افراد آنها بیمهری نشان داده و آنها را به خود وا خواهند نهاد.
چه نیکوست همه ما این توصیه خیرخواهانه رهبرانقلاب را آویزه گوشمان کنیم:
«سرفصل دوم مربوط است به مسایل سیاسی جامعه و همین رقابتهای خطی و برخوردهای خطی. به نظر بنده، در این زمینه آنچه که ما بگوییم از آنچه که امام فرمودند کمتر و نارساتر است. امام، لُبِّ مطلب را در این قضایا بارها و بارها گفتهاند. برگردیم واقعاً به خط امام، دو گروهاند، خوب باشند، چرا با هم تعارض میکنند؟ مگر نمیشود نقاط مشترک را هم در قبال نقاط محل افتراق مورد توجه قرار داد؟… آیا نقاط اختلاف مگر قویتر و مهمتر است از نقاط اتفاق و وحدت نظر؟ کی چنین چیزی را گفته؟ کی میتواند ادعا بکند این حرف را؟
آن کسی که به برادر مسلمان خودش که گرایش سیاسیاش و خط سیاسیاش با او فرق دارد اهانت میکند، به او میپرد، علیه او مینویسد، علیه او داد سخن میدهد، آیا نمیداند که با این کار، چی از دست خواهد داد؟ شما میخواهید برادر خودتان را به خیال خودتان اصلاح کنید؟! او برادر شما است، خوب برو برادرت را مخفیانه پیدا کن هر چه میخواهی به او بگو. چرا مردم، مخاطبان عمومی جامعه را دچار تشویش فکر میکنی، با این اختلافافکنی… طرفین متأسفانه برخوردهای خشنی دارند با هم، برخوردهای نامتناسب با محیط اسلامی با هم دارند. حرفها، با اهانت یا تهمت، احیاناً، با خلاف واقع، همراه است… برادرها اگر چنانچه این کار ادامه پیدا کند معلوم است همین اعتمادی که عرض کردم.
من یکی وقتی عرض میکردم مردم اگر اهل اصطلاح باشند، اجماع مرکب هست الان بر فسق همه؛ چون طرفین مجمعاند؛ چون اینها میگویند: اینها بد هستند. آنها میگویند: اینها بد هستند و قول ثالثی هم وجود ندارد. خوب این چهجور برخوردکردن با قضایاست؟ مردم را از دست میدهیم، اعتماد مردم را به اصل نظام از دست می دهی»…
هشدارهای رهبر معظم انقلاب که برخاسته از جان ملکوتی آن سلاله رسول بود، روح تازهای در ملت ما دمید و چشمهای بیرمق محرومان و تردید امت حزب الله را به امید تبدیل کرد. حفظ مردم در صحنه که عامل حفظ نظام در جامعه است بستگی به عملیکردن آن رهنمودها و حاکمکردن روح آن پیام در تار و پود نظام دارد.
اگر این «سروش مبارک» را، چونان فریادهای پیر جماران، گروهها و باندها، به نفع خود تحریف کنند یا هرکدام از ما از زمره مخاطبان این پیام خود را فراتر داریم یا با بزرگکردن برخی ابعاد آن چونان استفاده غیر مجاز اتومبیل دولتی و امور جزئی دیگر، ابعاد اساسی و حیاتی آنرا به فراموشی سپاریم، مورد نفرین نسلهای آینده این مرز و بوم و جوانان شیفته جمهوری اسلام در بلادهای دیگر و دیارهای دور قرار خواهیم گرفت.
این است که عمل کردن به محتوای این پیام در همه ابعاد آن از سوی همه دستاندرکاران، اعم از مسؤولان، روحانیان و اهل نظر ضرور مینماید.
در وهله اول باید از خویش آغاز کنیم و در برخورد با پیام «اصل اشتغال» را بر «اصل برائت» مقدم داریم و خویش را در معرض پیام قرار داده و اجرای آن را از حوزه زندگی شخصی و کاری خویش آغاز کنیم.
در روزهای اول این پیام، حرکتهایی ستودنی انجام گرفت. استمرار و توسعه دامنه چونان اقداماتی وظیفهای جدی است. حرکت مجلس در جلوگیری از اسراف و اقدام دولت در حذف تجملات ستودنی است، ولی این اقدام در حوزه نهادهای حقوقی کافی نیست. باید لوایحی نیز در رابطه با افراد حقیقی به تصویب رسد و اقدامهایی در این سمتوسو انجام یابد.
دولت جمهوری اسلامی نیز به حذف تجمل از ادارات بسنده نکند، بلکه به حذف بورکراسی و فساد اداری که ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی است اقدام کند. امروزه، مردم ما از بیعدالتیها، کارشکنیها و ندانمکاریها بیشتر رنج میبرند، تا گرانی و مشکلات طبیعی اقتصادی.
مجلس نیز چونان لایحه جلوگیری از اسراف، لوایحی در جهت کنترل و نظارت بر اعمال و اموال مسؤولان بگذارند و سیره علوی را در نهج البلاغه، چونان نامه امام علی (ع) به عثمان بن حنیف و شریح قاضی را تابلو کار خویش کند. و قانون «از کجا آوردهای» را به ثروتها و اموال وزیران، مدیران، معاونان، قاضیان، نمایندگان و دیگر مسؤولان شمول بخشد و در این زمینهها طرحی عملی ارائه دهد.
به عنوان نمونه، حال که در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی هستیم، صلاحیت تقوایی را که شرط نمایندگی است شمول و عینیت داده و تقوای مالی و رفتاری آنانی را که یک دوره نماینده بودند و یا مسؤولیتی داشتهاند مورد مداقه قرار دهند. شورای محترم نگهبان که حافظ انطباق نظام با ارزشها و قوانین اسلامی است، خدای را در نظر داشته و اصل تقوا را با تقوای الهی اعمال کند تا نمایندگانی صالح و شایستهٔ اسلامیتِ این جمهوری، به مجلس راه یابد. مباد که این واژه مقدس تقوی، ابزاری در جهت تصفیهحسابهای باندی و جناحی قرار گرفته و مصالح و منافع امت اسلامی در پای حفظ یک جناح ذبح گردد.
برادران متعهد روحانی، طلاب مسؤولیتبان که در سنگر هدایت و ارشاد امتاند، مسؤولیتی بسخطیر در این روزگار دارند. بار حراست از ارزشها و باورهای دینی، امروز از هر روز دیگر مشکلتر و سنگینتر است.
ما در دورانی هستم که از یکسو اندیشه متحجرانه و مقدسمآبانه در حوزهها پا میگیرد و عالمان متنسک، کبّاده مُرادی را یدک میکشند و نسل جوان طلاب را با زهد و قداست منافقانه خود جذب مینمایند و از دیگر سو، طاغوتیان و ملیگرایان، با تبلیغ ارزشهای منسوخ و واپسگرایانه دو هزار و پانصد ساله، به صید نسل جوان دانشگاهیمان پرداختهاند. و در یاری این دو، استکبار جهانی، با تمام توان خویش، به منطقه آمده و برای هدم یا انحراف نظاممان در تدبیر است.
دردمندانهتر از همه، برخی اصحاب انقلاب نیز به جای تحکیم ارزشهای اسلامی و زدودن عوامل نارضایتی، به جان یکدیگر افتاده و از گوشت مردار برادران دینی خود در جهت تثبیت موقعیت جناح و باند خویش تعذیه میکنند و فارغ از صدها مشکل اعتقادی و اقتصادی مردم در کار خویشاند. در چنین موقعیتی، وظیفه اندیشهوران مسؤولیتبان و روحانیان وظیفهشناس است که در لوای رهنمودهای رهبری، از مهد نورانی حوزههای علوم دینی مدد گیرند و با خودسازی و تجلی ارزشها در زندگی خود، روح تقوای الهی و پارسایی اسلامی را در ملت بدمند.
برادران! شما همچنانکه علت وجودی این انقلاب بودید و با مشتهای بهخون آغشته خویش، فریاد بیداری اسلامی را سر دادید، علت مبقیه و استمرار آن ارزشها نیز هستید. چشمهای نسل نگران در این بحران فرهنگی و اخلاقی به همت شما دوخته است. شایسته است که از پیام رهبری الهام گرفته و با تقوای الهی به پالایش جامعه از رسوخ ارزشها و فرهنگهای بیگانه با «اسلام ناب محمدی» بپردازیم.
طرح و زندهنگهداشتن محتوای این پیام، مرهون تلاش و توجه بیشتر اصحاب مطبوعات است. بیایید رسالت خویش را پاس داشته و مسؤولان و متولیان را در اجرای محتوای پیام در همه ابعاد آن یاری رسانیم.
مجله حوزه نیز به سهم خویش در مجالی دیگر محورهای اساسی این پیام را بهگونه عینی و عملی طرح و دنبال خواهد کرد.
امید آنکه توفیق حق در انجام این مهم یارمان گردد.