فقه اهل بیت (ع)
مجله فقه اهل بیت (ع)
در سرمقالهٔ نخستین شماره، مجله و راه پیشرو، اینگونه معرفی شد:
فقه اهل بیت (ع)، میراثى است ژرف، پُرمایه، عظیم و انسانساز. شبپرستان، طلوع آن را ناخوش داشتند و در انزوایاش با همه توان کوشیدند و حکومت و حاکمیتاش را غصب کردند.
فقهى که شاخصه مذهباش عدل و امامت است، نمىتوانست با شبپرستان همساز شود.
فقهى که ساختار، بنیاد و هدف آن برپایى عدالت اجتماعى به رهبرى و ولایت پاکترین راهبران است، براى حاکمان و حکومتهایى که پایههاى اقتدارشان، بر جهل، ظلم، ناپاکى و نابرابرى استوار بود، غیر قابل تحمل بود. این است که ستمکاران تاریخ، شریعه کوثر علوى را سد کردند، هم مانع بالندگى و پویایى آن شدند و هم مردم را از گواراى زلال و ناب معارف اهل بیت و عدالت فطرتپذیر و حیاتبخش نظام امامت، محروم کردند.
اگر پیام غدیر پاى مىگرفت و امت پس از پیامبر، به ارتجاع مبتلا نمىگشت و فقه پرمایه و ناب اهل بیت، روابط اجتماعى و رفتار فردى مسلمانان را سامان مىداد، تاریخ به گونهاى دیگر شکل مىگرفت و رقم مىخورد. و این همه بدبختى و سیهروزى به بشر نمیرفت.
مکتب فقهى اهلبیت (ع) را امتیازها و برجستگیهاى چشمگیرى است. منبع علوم و معارف آن، گسترهاى فراخ دارد. نزدیک به دو قرن، گفتار و سیره امامان معصوم (ع) رهنمودها و راهبریهاى آنان در مقاطع گوناگون، متنوع، مختلف و متطور تاریخ و پاسخگویى به مسائل و حوادث نوپیدا، در اعصار و امصار متمایز و بعضا متضاد، مایهها و آموزههاى استوار، متقن و زندگىسازى را فراراه بشر نهاد، تعالیمیکه در هر دورهاى و جامعهاى راهبر و راهگشاست.
در مکتب شیعه، نزدیک به دو قرن وحى الهى توسط خاندان وحى تفسیر علمی و عملى شد. آنگاه که خلافت، جمع و نقل احادیث نبوى را منع میکرد، امیر مؤمنان امام على(ع) به جمع احادیث پیامبر پرداخت، کتاب پرحجم «الجامعة » را نوشت و اصحاب و یاراناش را نیز بر این مهم وادار میکرد. ابو رافع، ملازم آن حضرت، کتاب «السنن و الاحکام و القضاء» مینویسد و على بن رافع، کتابى در مسائل مختلف فقه، مانند: وضو، نماز و سایر ابواب تالیف میکند. سلمان کتاب مینویسد، ابن عباس انظار استاد و مولایاش على(ع) را در تفسیر وحى به مردم میآموزد و عمار و ابوذر نیز در کوچه و خیابان دیدگاهها و انظار اهل بیت را تبلیغ میکنند. هنگامیکه خلفا براى ساماندهى جامعه و تنظیم قوانین و مقررات، به قیاس و استحسان روى آوردند، دانشگاه صادقین(ع) دهها عالم فقیه، متکلم و متخصص در علوم آن روز تحویل جامعه داد. این مهم را امامان(ع)، در سختترین دوران پى گرفتند و به قیمت استقبال از رنجها، زندانها و به مسلخ رفتنها معارف انسانساز تشیع را عرضه داشتند و اندیشه حاکم را نقد و رد کردند.
این حرکت، پس از غیبت آخرین معصوم، با دستمایهاى عظیم، توسط شاگردان عسکریین(ع) پى گرفته شد و با بهرهورى از اصول اربعمئه و دیگر آموزههاى اهل بیت، کتابها تالیف شد و عالمانى پرورش یافتند.
شیعه سد باب اجتهاد را منافى روح دین خاتم و ناهمخوان با دو اصل: عدل و امامت میدانست، چه، عدالت بدون مقررات و قوانین سعادتبخش و هماهنگ با نیازهاى روز امکان پذیر نیست و امامت جز در نظاماتى که بر پایه ولایت باشد، تجلى پیدا نمیکند. باز بودن باب اجتهاد در شیعه، بسترى بود براى حضور مکتب در همه ادوار. از برکت گشودن باب اجتهاد، صدها فقیه و عالم گرانقدر سر برآورد که برخى از آنان مایه مباهات مسلمانان و افتخار تاریخ بشرند.
بدینسان، اجتهاد در هر دوره، تعرضى بود علیه قوانین جور و ظالمان تاریخ. چه بسیار فتوادارانى به پاس فتواى خویش به مسلخ رفتند و با خون خویش پرچم حقانیت فقه سرخفام اهل بیت را فریاد کردند.
فقیهى که عدل و امامت، ساختار اندیشهاش بود استقرار قوانین و احکام اسلامی سرلوحه کارش، نمیتوانست در فضاى ظلم آلود، استشمام کند و در جامعهاى که سکانداران آن ستمپیشگاناند، بزید.
پافشارى فقیهان بر این مهم، کاروانى از شهیدان فضیلت بهراهانداخت و پرچم خونین فقاهت را بر گنبد زرین و بام بلند حوزههاى علوم دینى بر افراشت. آتش جسد پاک شهید اول از قرنها پیش گرمابخش محفل حوزویان در درازاى تاریخ شد. طلبهاى که اولین درس فقاهت را با نام و یاد شهید اول میآغازد، از همان آغاز حقانیت فقه شیعه را با جوهر خون خویش به امضا مینشیند و لمعات خون سرخ و شهادت مظلومانه شهید را در سطر سطر لمعه چراغ راه خویش میگیرد.
این است که دیوصفتان، هر زمان که بر آن شدند، جوهره عدالت و امامت را از فقه بگیرند و انزوا، بىتفاوتى و فردسالارى را فرهنگ حوزه و زیرساخت اندیشه فقیهان کنند، سرخى لالههاى بستان فقاهت دست رد بر سینه آنان زد و رسوایشان کرد.
در قرن اخیر، تلاشهاى زیادى براى جا انداختن تز جدایى دین از سیاست انجام گرفت و سوگمندانه باور برخى اندیشههاى حوزویان شد. اما حرکت شکوهمندانه شاگرد مکتب فقهى سامر، شهید مدرس، و پافشارى وى بر شعار جداناپذیرى دیانت از سیاست و از همه مهمتر فریاد بلند امام خمینى و انقلاب سترگ وى، و شهادت مظلومانه فقیه نواندیش آیت الله صدر در عراق و لالهگون شدن محرابهاى: تبریز، شیراز، کرمانشاه، یزد و… از خون شاگردان اندیشهور و فقیه امام خمینى، قدس سره، رسوایشان ساخت و جامعیت و جامعهگرایى دین را فریاد کرد.
این است که در این عصرى که بار امانت الهى: «ولایت » بر دوش حوزهها نهاده شد و مستضعفان پاکفطرت جهان، با نداى «ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً». بلند است و از حکومت کریمه اسلامی یارى میجویند، شایسته است حوزه با تبیین درست و متقن معارف کوثر اهل بیت، لشکر محمد را جلودار شده و دروازه فکر و دل ملتها را فتح کنند. امروز ملتى پیروز و سرفراز است که فرهنگ خویش را غالب کند. دین، عرصه پیکار فرهنگهاست. جنگ مرئى به مبارزه فرهنگى تبدیل شده است. شیطانها با لباس فرهنگ به سراغ ملتها آمدهاند.
اگر معارف پاک و زلال اهل بیت و جمال دلرباى فرهنگ و فقه شیعه، بدون پیرایه به ارواح، قلوب و فطرت مردم دنیا برسد چنانکه خود فرمودهاند: «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» مردم دنیا فوج فوج به مکتب اهل بیت روى کرده و نقشههاى شیاطین را بر آب خواهند کرد که: «ان کید الشیطان کان ضعیفاً».
ضرورت کاوش در فقه شیعه
فقه اهل بیت، با زیرساخت اجتماعى و انسانى که بدان اشارت رفت و ویژگیهایى که در روش استنباط و حتى منابع استنباط دارد و میراث تلاش اجتهادى هزارها فقیه و ابعاد دیگرى – که این مقال را مجال بیان آنان نیست – پاسخگوى همه نیازهاى قانونى و حقوقى جهان امروز است. کافى است با ذهنى جهاننگر، تلقى درستى از انسان اسلام و فهم دقیقى از رسالت دین، به سراغ این ذخیره عظیم رفت و با شناختى واقعبینانه از نیازهاى نوپیداى انسان امروز، اشکال، ابعاد و نیازهاى جوامع را بر منابع شیعى عرضه کرد. این کار، طلیعه نهضتى جدید شده و ایران شیعى را ام القرى، راهبر جهان اسلام، مقتدا و پناهگاهى براى مستضعفان جهان خواهد کرد.
در این راستا و انجام این مهم، بایسته است که شوراى مدیریت انبوه استعدادهاى فاضلان جوان را به سمت پاسخگویى به نیازهاى نسل و جامعه امروز سوق دهند و مدرسان و اساتید بزرگوار، با طرح مسائل مستحدثه در درسهاى خود، توانایى فقه شیعه را در اداره جهان امروز، بنمایانند و بزرگان با تاسیس مراکز پژوهشهاى فقهى و نشر مجلات گوناگون تخصصى و عمومى، جنبش و حرکتى نو در حوزه فقاهت پدید آورند.
مجله فقه اهل بیت، که اینک به لطف حق، در فضاى عطرآگین جمهورى اسلامى، به خانواده مطبوعات میپیوندد، بر آن است که با عنایت اهل بیت، صفحات خود را به قطرهاى از اقیانوس علوم آنان طراوت بخشیده و در حد توان با یارى اساتید بزرگوار حوزه و فاضلان جوان، به تبیین مسائل مستحدثه فقهى و موضوعات بایسته برونفقهى، پیرامون فقهى و درون فقهى بپردازد:
مسائل برونفقهى
حوزههاى علوم دینى با الهام از اصل «علیکم بالمتون لا بالحواشى » که دستورى براى مبتدیان بود، کمتر پا را از متون درسى و مباحث درونى فقه، فراتر گذاشته و از دانشهاى جدید و مفید و کارساز در فقه، بهره بردهاند.
از آنجا که این دانشها و نگاههاى بیرونى، در بسامانى و کارآمدى و نقد اندیشهها و فراوردههاى فکرى بسیار مفید است، بایسته است این قالبها که مبتکر برخى از آنها دانشمندان اسلامی بودهاند، بار دیگر در حوزهها طرح شده و به عنوان رشته درسى مقبول اولیاى حوزهها قرار گیرد. اینک برخى از آن سرفصلها در این مقوله:
۱. بررسى مکتبهاى فقهى
با این که در تاریخ فقاهت، مجتهدانى صاحب سبْک و مکتب ظهور کردهاند، حوزهها از این زاویه به سراغ آن فقیهان نرفتهاند. اگر مکاتب فقهى مجتهدان بزرگ بررسى و مقایسه شود، مکانیزم استدلال، شیوه برداشت آنان از قرآن و سنت، مشى اجتهادىشان در مواردى که «نقلى » نرسیده است، اصول و قواعدى که براى اجتهاد ابداع کردند و مسائل جدیدى که بر فقه افزودند و… شناسایى، فهم و مقایسه گردد، آموزه و راهنماى خوبى براى پاسخگویى مسائل مستحدثه و بالندهکردن فقه در روزگار ما میشود.
۲. تاریخ فقه و اصول
امروز تاریخ علم در دانشگاههاى دنیا رشته مخصوصى را ویژه خویش کرده است. تاریخ علم، هویت آن دانش است و به عالمان آن دانش اصالت میدهد و آنان را با گذشته تلخ و شیرین آشنا میکند. فهم تاریخ علم، عالم را بر آن دانش محیط میکند، روش برخورد با معضلات علم را میآموزد و راه حل مشکلات علمی را مینمایاند.
بایسته است در اصول و فقه، پژوهشى تاریخى شود، بدینگونه که زمان پیدایش هر اصل، قاعده و مساله شناخته شود، طرحکننده آن اصل، قاعده و مساله معلوم شود و علت افزودن و طرح آن ارزیابى و ریشهیابى گردد و عکسالعمل نقدها و ادله مخالفان روشن شود. این امور، طالب فقه و اجتهاد را به چگونگى تحول و دگرگونى فقه آشنا کرده به او میآموزد که چِسان فقه شیعه از مجموعههاى حدیثى و اصول اربعمئة به سطح جواهرالکلام ارتقا یافته است.
این شناختها، طالب فقه را توانا در تاسیس اصول، استخراج قاعده جدید، طرح مسائل نو و پاسخگویى به حوادث واقعه میکند.
در این راستا، لازم است تاریخ علم اصول و تاریخ فقه تدوین شود و مدارس فقهى هر منطقهاى و نقش اجتماعى – سیاسى که این مدارس فقهى داشتهاند، شناخته شود، طبقات الفقهاء عالمان شیعه با اسلوبى ویژه نگارش یابد شود و نقش و جایگاه هر فقیه در بناى این میراث عظیم نموده شود.
۳. فلسفه علم فقه
امروز در کنار هر علمى، فلسفه آن دانش نیز مطرح است. با اینکه به طور پراکنده در اصول و مقدمات کتابهاى فقهى برخى مباحث که امروز به نام فلسفه علم مطرح است، بحث شده، ولى لازم است این موضوع نیز در حوزهها به عنوان یک رشته علمیشناخته شود و مدرسان و فاضلان در این زمینه رساله، مقالهها و کتابها بنویسند.
در فلسفه علم فقه، ماهیت بحث و روش پژوهش و اجتهاد مجتهد، ارزیابى میگردد و چگونگى تحقق این بحث و فحص و ساختار و مبادى و مقارنات آن بررسى میشود.
محیط، نظریههاى فلسفى و کلامى، جهانبینى و تلقى فقیه از انسان، رسالت و مکتب، در فتواى او مؤثر است. مبادى روانى، ساختار اجتماعى، وضعیت سیاسى و خواست اجتماعى به استنباط فقیه جهت میدهد. فلسفه علم فقه، این امور را بدون هیچگونه جانبدارى از بیرون بررسى میکند.
در فلسفه علم فقه، از اهداف «شریعت » بحث میشود و هر یک از فتاواى فقیه با این مقاصد محک زده میشود؛ زیرا هر مساله را در جایگاه خودش باید قرار داد و آن اهداف و مقاصد شریعت را در هر مسالهاى باید مد نظر داشت.
فلسفه علم فقه، هم علت فقاهت در فتواى یک فقیه را نشان میدهد و هم منشا اختلاف فقیهان را.
با شناخت فلسفه علم فقه، میتوان رویارویى علما را در مقابله با مشروطیت و دفاع از آن تفسیر کرد و نیز اختلافهاى فقیهان را در دیگر زمینهها.
۴. فقه و علوم دیگر
هر انسان از محیط خود تاثیر میپذیرد، تربیت خانوادگى، آموزههاى مدرسه، عوامل محیطى و اقلیمى، شرایط اجتماعى، دوستیها و دشمنیها افکار و روح او را میسازد.
چنانکه زندگى اجتماعى نیز مرهون فراوردههاى دانش و علمی است که در آن جامعه ارزش شده است و همان علوم و دانشها، زندگى اجتماعى را شکل و جهت میدهد و افزون بر تاثیر در اندیشههاى فقیه، روابط اجتماعى که موضوع فقه است تحول میپذیرد. بر این اساس، نمیتوان علم فقه را بر کنار از تاثیر دانشهاى دیگر و بىنیاز از دیگر علوم پنداشت.
چنانکه علوم انسانى، اعتقاد و اخلاق فقیه در اندیشههاى فقهى او مؤثر است علوم تجربى و دستاوردهاى آن در قالب صنعت و تکنیک نیز در موضوعسازى فقه و تاثیر بر استنباط مجتهد از راه موضوع، تاثیر میگذارد.
در چگونگى تاثیر علوم حتى علوم تجربى در اجتهاد و سرفصلهایى که باید در آنها کاوش شود گفتههاى بسیارى است که خود، مقالههاى مستقلى را میطلبد، فقط در این جا به رابطه و تعامل فقه و حقوق جدید اشارتى گذرا داریم:
۵. فقه و حقوق
تعیین حقها و بحث حقوق که فقه نیز بدان پرداخته، میدانها و بسترهاى جدید و موضوعهاى گسترده و بسیارى پیدا کرده است. دهها روش و مکتب حقوقى در دنیا سر بر آورده است.
این پیشرفتها بیشتر در قرون اخیر بوده است که حوزهها از مسائل اجتماعى و فضاى سیاسى جهان بر کنار بودهاند، از این روى، بر فقه عرضه نشدهاند.
امروز، لازم است مباحثى چون: حقوق مدنى و شهروندى، حقوق جزاى عمومی و اختصاصى، حقوق تجارت با انواع دهگانهاش، مسائل مربوط به حمل و نقل، امور مالى، حقوق بین الملل، حقوق دریایى، آبى و خاکى و فضایى، حقوق مخابرات و رسانهها، حقوق دولت و تعارضهایى که بین حق دولت، حق جامعه با حق افراد پدید میآید، به هاضمه فقه اسلامی برده شود. امروز فقط حدود دو هزار مساله و قانون در دریاها مطرح است.
سوگمندانه، با این غناى فقه اهل بیت، در دریا و فضا از قوانین سوییس، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و… وام میگیریم و روابطمان را بر اساس قوانین آنها پى میریزیم.
بایسته است حوزهها هم مباحث حقوقى جدید را بر منابع فقه عرضه بدارند و هم از روشهاى تحقیق و حل مباحث حقوقى در رشد و غناى دستگاه استنباط بهره برند؛ زیرا برخى پایههاى فکرى فقیه یک سلسله اعتباریات و اصول عقلانى و عرفى است و آگاهى از نظریات حقوقى دیگران و مکاتب حقوقى، چه بسا نظر فقیه را تغییر دهد یا تعمیق و توسعه بخشد. بىشک، با اصالتهاى انسانى و جوهره فطرتپذیرى که فقه اهل بیت دارد، دیدگاههاى حقوقى شیعه، مترقىترین، انسانىترین و دلپذیرترین نظام حقوقى در دنیا خواهد شد.
موضوعشناسى
موضوعات، مهبط احکاماند، چگونگى تلقى از موضوع و نوع استنباط فقیه را جهت میدهند. بدون شناخت موضوع، فقیه نمیتواند حکم متناسب آن را بیان کند.
گرچه موضوعشناسى در ردیف علوم مورد لزوم مجتهد شمرده نشده ولى مقوم استنباط صحیح و درست است؛ زیرا دهها عوارض، قیودات، ملاکات و مصالحى که شرع بر حفظ و توجه به آنها نظر دارد و ممکن است در وقتى دون وقت دیگر، همراه موضوع باشند، به هنگام استنباط فقیه را ملزم میکند که دریافت و شناخت صحیحى از موضوع داشته باشد.
بنا بر این، سد ثغور موضوع نیز وظیفه فقیه است. او، باید حدود موضوع را که در لسان دلیل آمده مشخص و تعیین موضوع کند. به گفته شهید صدر:
«رابطه موضوع و حکم، بسان علاقه بین سبب و مسبب است، مثل آتش و حرارت. همانگونه که مسبب بنیادش بر سبب است، حکم نیز، بر موضوعاش مبتنى است; چه علیت حکم و استمرار و انقضاى آن منوط به موضوع است.»
بر این اساس، رتبه موضوع پیشتر از حکم است. فقیه تا موضوع را با تمام شرایط و خصوصیات نشناسد، مقومات موضوع و آنچه در ساختار آن مؤثر است درنیابد، چه بسا حکمی صادر کند که همخوان با آن موضوع نباشد.
مجله، ستونى را در شمارههاى آینده به موضوعشناسى مسائل مستحدثه ویژه میکند و هر موضوع را از زبان کارشناسان آن در معرض افکار و انظار فاضلان و مدرسان قرار میدهد.
امروزه در عرصه پزشکى، روابط دیپلماتیک، در سطح بین المللى، میدانهاى رسانهاى و اطلاعاتى، حوزه اقتصادى، سیستم پولى و… مقولههاى پیچیده اى ظهور کرده است که شناخت آنها، نیاز به سالها مطالعه و تخصص دارد.
مسائل مستحدثه
با ظهور تکنولوژى جدید، بافت و ساختار جامعه متغیر شد، شکل زندگى، روابط اجتماعى و حتى زیست فردى و معیشتى مردم چهره دیگر یافت.
این تغییرها در گسترهاى فراخ و سریع و شتابنده انجام گرفت و مهلت انطباق آنها با شریعت براى مجتهدان و حوزهها دست نداد.
در انقلاب مشروطه، مباحث اجتماعى بر فقها عرضه شد و مجتهدان طراز اول وارد عرصه سیاست و اجتماع شدند، بزرگانى مانند مرحوم نائینى، آخوند خراسانى و… گامهایى در این میدان برداشتند، ولى توفیق درخورى نیافتند.
با ظهور انقلاب مبارک اسلامى، این مهم ضرورتى فورى و حیاتى یافت. بنیادگذار و رهبر انقلاب، که خود مجتهدى آگاه به زمان و واقف به دانشهاى حقوقى، سیاسى و اجتماعى روز بود، با پشتیبانى ملت در کوتاهترین مدت ارکان جامعه را بر بنیاد شریعت پى نهاد، بهگونهاى که با شگفتى و اعجاب متفکران، اندیشهوران و سیاستمداران جهان روبهرو شد.
اما تثبیت همه ابعاد اقتصادى و اجتماعى حکومت بر موازین شریعت و همگونساختن مناسبات اجتماعى، سیستم معیشتى، جزائى، قضایى، آموزشى، تربیتى و فرهنگ عمومیکارى زودرس و آسانیاب نبود، مدت، فرصت، مبادى مقدمات و امکانات وافرى میطلبید.
حوزهها که پاسداران شریعتاند و نگهبانان دیانت و مبین حلال و حرام آن و به تعبیر رهبر معظم انقلاب: دستگاه مولد فکرى نظام اسلامیاند، باید به این مهم پاسخگویند، اشکال جدید زندگى امروز و دگرگونیهاى آن را نیک بشناسند و با انطباق آن با موازین شریعت، مقررات، مناسبات و ارتباطات اجتماعى را بر پایه احکام زندگىساز اسلام پى ریزند.
بیشترین اوراق مجله را به بیان مسائل مستحدثه ویژه کردیم، تا با بهرهورى از انظار فقیهان مسؤولیتشناس حوزه و فاضلان وظیفهبان و گرانمایه در این راه قدمی برداریم.
مسائل مستحدثه و موضوعات نوپیداى بسیارى در این روزگار رخ نموده است که پاسخ مناسب و درخور میطلبد. این موضوعات در تمامیعرصههاى زندگى فردى و اجتماعى این مرز و بوم خودنمایى میکند.
به دو طیف از این موضوعات اشارتى کوتاه میکنیم.
۱. احکام جامعه و مظاهر جدید اجتماعى
با پیشرفت علم جامعهشناسى و روانشناسى اجتماعى و شاخههاى متنوع و مختلف جامعهشناسى جدید، افزون بر خود جامعه که به عنوان نهاد حقوقى نیرومندى شناخته شده، عرصهها و میدانهاى دیگر جامعه نیز حقوق و حریمی ویژه پیدا کردهاند و در نتیجه مقولههاى اجتماعى طیف وسیعى از احکام حقوقى را به خود اختصاص دادهاند.
مسائلى چون زیستمحیطى، استانداردها، برنامههاى دولت در زیباسازى شهرها، حل مساله ترافیک و دیگر مظاهر و مقولههاى اجتماعى که کم هم نیستند، هر کدام دهها پرسش فقهى را به همراه خود دارند.
۲. هنر
زیبادوستى و جمالپرستى ودیعه الهى و غریزهاى فطرى است. این گرایش سکوى عروج انسان به مقامات عرفانى و معنوى است. شاهکارهاى ادبى و گنجینههاى هنرى وامدار این تمایل بشرند. جلوهها و مظاهر آن در انواع معماریها، نقاشیها، مینیاتوری، تذهیب، شعر در دوران گذشته و مقولههاى گستردهدامن و لطیف و دقیق آن در روزگار ما، زندگى بشر را تلطیف میکند. امروز، در هنرهاى زیبا و شاخههاى مختلف آن دانشکدهها پدید آمده و دهها مرکز فرهنگى و هنرى با تابلوهاى زیبا و دلانگیز در هر کوى و برزن این دیار چشمنواز است و فراوردههاى آن مراکز هزاران جوان، نوجوان و پیر و برنا را تغذیه میکند.
افزون بر این، باید در قبال ماهواره که امروز و فردا امواج نامرئى آن درون خانهها را فرا خواهد گرفت، موضعى درست و واقعبینانه گرفته شود. این غول رسانهاى جدید که تهدیدى علیه فرهنگ دینى و ملى این مرز و بوم به شمار میرود، ابزارى مؤثر در پیشبرد دانشها، صید و شکار رمز و راز پیشرفت کشورهاى قدرتمند و کشف نقطهضعفهاى آنان و شناسایى نقشهها و حیلههایشان نیز میتواند باشد. آمدن ماهواره، مقدمه ایجاد دهکده جهانى است. اگر این ایده جامه عمل پوشد، چهره زندگى در جوامع اسلامی بهگونهاى دیگر خواهد شد و هزاران پرسش نوپیدا فراروى فقیهان و دینشناسان قرار خواهد گرفت. دهکده جهانى نه تنها روابط بین الملل را چونان معاشرت یک قبیله خواهد کرد که نظام خانواده و مشى و رفتار افراد جامعه را دگرگون خواهد کرد.
شناخت این دهکده و راه مقابله با آثار آن از ضروریات فورى و حتمیحوزهها و پاسداران ایمان و شریعت است. اگر امروز دستگاه اجتهاد براى پاسخ به این پرسشها آماده نشود، مغزهاى دهکده جهانى پرسشها را جهت خواهند داد و ذهن و دل جوانان این مرز و بوم را به تسخیر خود در خواهند آورد.
خلاصه اگر امروز متولیان حفظ و حراست دین در جهان اسلام، به چارهجویى نپردازند و پایگاهى نیرومند و توانا براى تبیین عصرى شریعت بر فراز نکنند، در غوغاى هجوم امواج، غافلگیر خواهند شد.
اطلاعرسانى فقهى
این بخش با هدف انتقال اطلاعات علمى- پژوهشى در قلمرو فقه، استفاده از تجارب فقیهان، نقد و بررسى فعالیتهاى پژوهشى در قلمرو فقه، ارائه طرحهاى در دست پژوهش اشخاص و مراکز فقهى، شناسایى و معرفى خدمات پژوهشى در فقه، گشوده شده است و به کار نقل و نقد گفتهها و نوشتههاى فقهى در مطبوعات و انتشارات میپردازد و به سمینارها و بزرگداشتهاى فقهى و طرحهاى نو قابل اجرا در حوزه فقه میپردازد. امید آن که اهل قلم و پژوهشگران مسائل فقهى و نیز آنانى که دغدغه تواناسازى فقه اهل بیت را در سر میپرورانند، با ارائه کارها و طرحهاى نو فقهى خود، ما را در این مهم یارى کنند.
ختام
در این مجله بر آنیم در محورهاى گفته شده و موضوعات ناگفته دیگر، از فاضلان روشناندیش، فقیهان متعهد و وظیفهبان و اساتید محترم بهره برده و با اشراف و راهنمایى کامل و مستمر مدیر مسؤول محترم مجله آیت الله سید محمودهاشمى، هدیهاى ناچیز تقدیم ساحت اهل بیت عصمت و طهارت، بقیة الله الاعظم، ارواحنا له الفدا، و حوزههاى مقدس علوم دینى کنیم، امید آن که مقبول خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت قرار گیرد. ان شاءالله