چرا جنبش نرمافزاری به کما رفت؟
این گفتوگو، در تیر ۱۳۹۲ انجام گرفت و در رسانهها نشر شد.
به نظر میآید، برای پویایی و شکوفایی و رسیدن به تمدن اسلامی، گزیری نیست جز اینکه در حوزههای دانشسازی علوم دینی و علوم انسانی و دیگر دانشها، نهضت تولید علم و نظریهپردازی وجنبش نرم افزاری، رخ نماید و شور و نشاط علمی پدید آید.
انقلاب اسلامی، به تعبیر بزرگاندیشمند اسلام، شهید علامه سید محمد باقر صدر، انفجار نور بود و نقطه امیدی نو در دل مسلمانان ایجاد کرد و دینخواهان و آزاداندیشان جهان را متوجه تواناییهای اسلام کرد.
این انقلاب برای اینکه بتواند به حیات و شکوفایی خود ادامه دهد، ناگزیر است به تواناییهایش در تأمین سعادت انسان، ساختن دنیای جدید بر پایه آموزههای الهی و اسلامی و تمدنی نو برخاسته از تعالیم و معارف قرآنی و پاسخگو به نیازهای بشر امروز، دعوت کند و به سوی استقرار این تمدن پیش رود.
برای پویایی و شکوفایی و رسیدن به تمدن اسلامی گزیری نیست جز اینکه در حوزههای دانشسازی علوم دینی و علوم انسانی و دیگر دانشها، نهضت تولید علم و نظریهپردازی و جنبش نرمافزاری، رخ نماید و شور و نشاط علمی پدید آید.
بیشک، نقطه کانونی توفیق انقلاب اسلامی، در کارآمدی و حل عملی مشکلات انسان امروز است و مرکز این کانون، تولید علم و برآوردن نظریههای نو از متون دینی و جنبش نرم افزاری است.
رهبری معظم، با فطانت، بارها بر این مهم تأکید کردند و در برخی موارد در عمل وارد شدند، ولی سوگمندانه، این ضرورت حیاتی در غوغای بَهبَه و چَهچَه رسانهای و نمایشی، کمفروغ شد و جز در برخی مواردی که از پیش شروع شده بود، رو به جلو نرفت.
عوامل و موانعی چند در این ناکامی سهیم بودهاند که اینجا به دو مانع اساسی، اشارتی میکنم: دشمنان اسلام و انقلاب بیش از حمله سختافزاری، به یورش و تهاجم نرمافزاری دست زدهاند و هر روز در گسترههای گوناگون علمی و اندیشگی، اعم از حوزههای دینی، معرفتشناسی، حقوق، مسائل اجتماعی و اخلاق و فلسفه اخلاق و مباحث کلامی، فکر، کتاب و… نشر و پخش میکنند و در قالبهای جذاب و دلانگیز و با استفاده از ابزار هنری متنوّع و فضاهای مجازی و آموزش عالی، در اختیار نسل جوان و تحصیلکرده مسلمان قرار میدهند، تا هم نیازهای علمی را تأمین کاذبانه کنند و هم فرهیختگان را از رفتن به سوی تولید علم و تولید نظریه بومی و دینی باز دارند.
آیت الله جوادی ناظر به همین مهم گفتهاند:
«اینکه برخی از آن سَرِ دنیا به این نظریه حمله میکنند، معلوم میشود که حرکت و جنبش علمی در جمهوری اسلامی ایران رصد میشود.»
دیگر مانع اساسی بر راه تولید نظریه و فکر در حوزه و دانشگاه، تنبلی فکری و وابستگی به چارچوبهای معرفتشناسی بسته است که میتوان از آن به عنوان تحجر فکری نام برد.
تحجر به تعبیر آیتالله خامنهای، عدم درک کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی است در جایی که قابل کشش است، و نقطه کانونی آن، عدم شناخت کامل از شرایط عصری و کارکردهای دولت مدرن در دنیای امروز است. نتیجه حاکمیت تحجر، بازنکردن دروازه فکر و اندیشه به روی پرسشها و نیازهای جدید و ترس از مواجهه با هر فکر و اندیشهای است که آرامش فکری کاذب را به هم میزند، آنهم در قالب غرور فکری و علمی و اظهار خودبسندگی و بینیازی. بخشی از دلمشغولیهای سنتگرایان اگر هم برخاسته از غیرت دینی باشد، مبنای آن جهل است که «الناس اعدا ما جهلوا»، بر نتافتن نظریه نو در بعضی از اصحاب علم در تنبلی فکری، گرایش به خودبسندگی و قناعت علمی است که خود، مانع اساسی بر راه آزاداندیشی، جنبش نرمافزاری و تولید نظریه و اندیشه است.
بیان آثار زیانبار تحجر و بستهذهنان بر پیشرفت اندیشه و زایش معرفت دینی در چند دهه اخیر، مجالی دیگر باید. به نظر میرسد شناخت این آثار با نگاه جامعهشناختی و کاربردی شاهکلید علل کمفروغ شدن جنبش نظریهپردازی و تولید علم است.