دلخوشکنکها
دل، مرکز و خاستگاه شادی و نشاط است. اگر دل، خوش باشد، فرد در زندان هم خوشحال است و اگر دل، گرفته باشد، در قصر و باغ و ناز و نعمت، انسان، پریشان است.
شادیِ دل، به هدفداربودن زندگی است. کسی که بیهدف است، دلمرده است، سرگردان است. دلخوشی، چراغ زندگی است. دلخوشکنکها متفاوتاند، برخی با این که سن و سالی از آنها گذشته، مانند بچهها به چیزهای کوچکی، دل خوش میکنند: به پیروزی یک تیم، خوش میشوند، به باغی، خانهای، ماشینی که دوست دارند، دل خوش میکنند، گرچه به بهای غمگینکردن دیگران باشد، ولی این شادخواریها هم زودگذرند و هم با ناخشنودی در جان و دل انسان همراه؛ برای همین میبینیم افرادی شادخوار و مرفّه، به شراب و مواد مخدر پناه میبرند؛ چون این خوشیها و شادیها، پاک و واقعی نمیباشند. انسان امروز، چون سطح آگاهی او بالاست، ولی هدف اصلی را پیدا نکرده است، آنچه دارد خشنودش نمیکند، به تخدیر و بیخیالی روی میبرد.
تنها راه خوشبختی این است که انسان، هدفی بزرگ داشته باشد، هدفی دلپذیر و فطرتپسند. هدف، باید بالاتر و کاملتر از انسان باشد تا او را راضی کند، تا نشاط و شادابی واقعی در دروناش پدید آید.
این هدف بزرگ چیست؟ آفریدگار انسان در کتاب انسانساز قرآن چنین راه می نماید:
«و ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون»
من انسان و پری را نیافریدم مگر برای معرفت و عبادت
و در آیهٔ دیگر فرمود:
«الا بذکرالله تطمئن القلوب»
تنها دل به یاد خدا آرام می گیرد.
پس گنج شادی و نشاط: معرفت، عبادت و یاد خداست .