جنبش نرمافزاری و کرسیهای آزاداندیشی

جنبش نرمافزاری و کرسیهای آزاداندیشی، چرا و چگونه؟ درمصاحبه با خردنامه همشهری شماره ۵۶. ۸۹/۱۰/۸
همشهری: بر چه مبنایی بر آن شُدید تا چنین نامهای را به مقام معظم رهبری بنویسید.
ایزدپناه: از نعمتهای بزرگ انقلاب اسلامی این است که هم بنیانگذار آن حضرت امام خمینی و هم جانشین به حق ایشان حضرت آیت اللَّه خامنهای عالمانی جامعاندیش، زمانآگاه، دارای صفای فطری و اندیشه ناب الهیاند و افزون بر آن خداوند، ذهن و بیانی به این دو بزرگوار داده است که در ایدهسازی، خلق اصطلاحات جدید و افقگشایی فکری فراراه حرکت انقلاب، کمنظیر و یا بینظیراند.
وقتی به سخنان رهبری در صحیفه ولایت و فرمایشات امام خمینی در صحیفه نور نگاه میکنیم، واژگان ناب و نو در آنها، چشمنواز و روحافزاست؛ واژگانی که هم فطرتپذیر است و هم فهم آن آسان است و هم نورانیت وحی در آن متجلّی است. طرح جنبش نرمافزاری یکی از دهها ابتکار معظم له در افقگشایی آینده انقلاب اسلامی است و نیاز فوری، ضروری و بایسته امروز جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی است.
تاکید بر لزوم شکوفایی علمی، تحول در حوزه و دانشگاه و فراخوانی این دو جامعه علمی به بازسازی و توانمندسازی جهت پاسخگویی به نیازهای نوپیدایی علمی و فکری انقلاب و عصر جدید، به روزهای نخستین رهبری ایشان برمیگردد ولی طرح این حقیقت در قالب جنبش نرمافزاری در ۱۹/۱۲/۷۹ در جمع دانشجویان بود.
این خواسته به طور طبیعی در ذهن اندیشه ورانی که دغدغههای معرفتشناسانه در حوزه و دانشگاه داشتند، مطرح و مورد استقبال و گفتوگو قرار گرفت، تا این که دوستان ما در حوزه علمیه قم بر آن شدند که برای توسعه و همهگیر شدن این ایده و استفاده از رهنمودهای ایشان در پیگیری این مهم در حوزههای علمیه و کشور با استفاده از سخنان گذشته ایشان نامهای به محضرشان نوشته و در جهت بسیج فراگیر جهت تولید اندیشه علمی – دینی از راه کرسیهای آزاد اندیشی و نظریهپردازی، راهنمایی و مساعدت خواستند که معظم له پاسخ راهگشا و والایی دادند. پاسخی بدیع لطیف، همه جانبه و برخوردار از اصطلاحات و رهنمودهایی جدید.
یادم نمیرود، وقتی پاسخ معظم له در صدا و سیما خوانده میشد حقیر از خوشحالی و ابتهاجی که از کلمات و واژگان ایشان در دلم پدید آمد، اشک شوق ریختم. ایشان پیگیری این اقدام را، با حیات و بالندگی انقلاب گره زدند و فرمودند:
«باید این راه را که راه شکوفایی و خلاقیت است به هر قیمتی پیمود، این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار بنشاند.»
ایشان در این پاسخ راه ترقی و تکامل در نشاط اجتهادی و تولیدات فکر علمی و دینی دانسته و از سر درد میفرماید:
«آری نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و تشریفاتی، تبدیل کرد.»
میبینیم که باز در همین پاسخ کوتاه اصطلاحات کلیدی جامع، افقگشا و بدیع موج میزنند، مانند: نشاط اجتهادی، تولیدات فکر علمی و دینی، فرهنگ خفقان و سر جنباندن و جمود، ادب استفاده از آزادی، زادولد فرهنگی، سکوت مرداب گونه، تولید نظریه و فکر، نهضت پاسخ به سؤالات نظری و عملی جامعه، نظریهپردازی روشمند و چندها کلید واژه و اصطلاح جدید و خوش ترکیب دیگر.
همشهری: درباره ضرورت، مبانی و منافع این طرح توضیح دهید؟
ایزدپناه: فکر میکنم با محدودیت مصاحبه نتوانم همه جوانب این پرسش را بیان کنم، با استفاده از سخنان حضرت رهبری، برخی از آنها را عرض میکنم.
۱. حیات انقلاب اسلامی به پویایی و حرکت است و این پویایی جز با گشودن افقهای جدید علمی امکانپذیر نیست.
۲. هدف انقلاب اسلامی، رسیدن به تمدن عظیم اسلامی است و پایههای هر تمدن، تولید علم، آزادی اندیشه، و جنبش نرمافزاری است.
انقلاب اسلامی انفجار نور دین خدا در جهان بود، نقطه امید جدیدی در دل مسلمانان ایجاد نشاط و دین خواهان و آزاد اندیشان دین را متوجه تواناییهای اسلام کرد، در بهشت خاورمیانه، ایران عالم بلند پایه دینی و اسلامی انقلاب کرده است. دنیا را به تحدّی میخواند، آمریکا را شیطان بزرگ مینامد.
برای این که انقلاب اسلامی به حیات خودش ادامه دهد، ناگزیر است که تواناییهای خودش را در تأمین سعادت انسان، ساختن دنیای جدید بر پایه آموزههای الهی و اسلامی و خلاصه تمدنی نو بر خاسته از تعالیم و معارف اسلامی و پاسخگو به نیازهای بشر امروز دعوت کند و به سوی استقرار این تمدن جلو رود.
برای رسیدن به این تمدن گریزی نیست جز این که در حوزههای دانشوری و علوم دینی و علوم دیگر بایست نهضت تولید علم و نظریهپردازی، رخ نماید، شور و نشاط نظریهپردازی در حوزهها علمیه پدید آید.
۳. دشمن بیش از حمله سختافزاری به یورش و تهاجم نرمافزاری علیه اسلام و انقلاب دست زده است و هر روز در گسترههای گوناگون علمی و فکری و اندیشگی، در زمینه دین، معرفتشناسی، حقوق، مسایل اجتماعی و حتی اخلاق و فلسفه اخلاق و مباحث کلامی، فکر و کتاب و مطلب نشر و پخش میکند و در قالبهای جذاب و دلانگیز و استفاده از هنر هفتم و فضاهای مجازی بر ذهن و فکر نسل جوان و تحصیل کرده مسلمان فرو میریزد. که دفع آن، جز با تولید علم و نظریه و نهضت پاسخ به سؤالات نظری و علمی و بالاتر از آن تهاجم علمی و فکری به فرهنگ و افکار دشمن ممکن نیست.
منافع آن هم معلوم است، نشاط و پیشرفت علمی، استقلال و بی نیازی از افکار و اندیشهها و اختراعات وارداتی، گسترش اسلام و اندیشههای سعادتبخش آن به کشورهای دیگر و هدایت انسانها، افزودن به ثروت علمی کشور و فتح میدانهای جدید برای مصرف علوم و دانشهای اسلامی. رسیدن به تمدنی انسان ساز و جامعه پرداز الهی و آماده شدن عالم برای ظهور حضرت مهدی عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف و مواردی دیگر.
در رابطه با مبانی و پشتیبانی نرم افرازی برای تولید علم، ما بهترین فرصت و امکانات و مواد را داریم، قرآن که کلام آفریدگار هستی و [راهنمای] انسان است، منبعی است که ریشه در خزینه علم الهی دارد و بستر گسترش آن فطرت انسانهاست، سابقه تمدنی عظیمی نیز پایه و مایه و منبع تولید علم و پیشرفت است، پیشرفتهای تمدنی انبیاء الهی مانند سلیمان نبی و داود پیامبر، سلام الله علیهما و دیگر انبیاء که خداوند هم به اسوهگیری از آنها فراخوانده است و هم علت توفیق آنها را در پایه گزاری تمدن بیان فرموده است.
خداوند در سوره بقره و آیات دیگر، ایمان به انبیاء الهی را در کنار ایمان به قرآن قرار داده است.
« الذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک…»
و یکی از صفات و ویژگیهای با تقوایان که تمدن سازان جوامع بشریاند، شمرده است.
این عالمان دینی، اندکاندک بایست این منابع و مواد تمدنی را استخراج کرده و با زبان و چهارچوب معرفتی جدید در اختیار بشر امروز قرار دهند. لایه بعدی منابع تمدنی ما عالمان و مصلحان حوزوی مانند شیخ بهاییها، خواجه نصیریها و ملاصدراهاست که آیات تولید علم و نظریهپردازی به شمار میروند.
نزدیک به سه قرن سیره و گفتار معصومان که هم انسان و نیازهای دقیق میشناختند و هم به راه سعادت و خوشبختی بشر آگاه بودند، میباشد که امروز میراث گرانسنگی در همه لایهها و عرصههای علمی، برای ما به یادگار نهاده شده است که باز تولید آنان به زبان امروز و همسو با نسل و جامعه دینی امروز، کاری فوری و ضروری است. و افزون بر همه راهگیری و یاری از امام زندهای است که در کار هدایت ما، فعال است و از چشم ما پنهان.
این الشموس الطالعة و الأقمار المنیره: عجل اللَّه ظهورة بحرمة محمد و آل محمد.
همشهری: آیا مراودات در راه تحقق اهداف جنبش نرمافزاری ادامه یافت، درباره مشکلات و موانع آن توضیح دهید؟
ایزدپناه: موانع بر راه جنبش نرمافزاری دو گونهاند، دورنی و فرهنگی، بیرونی و شکلی، در میان این موانع مهمترین آنها، دشمن و ساختارهای بسته معرفت شناختی است.
ما در رابطه با موانع بیرونی به این نکته باید توجه داشته باشیم، دشمنی که نوآوریهای ما را در علوم هستهای و پزشکی زیر نظر دارد و همه توان و تلاشش را برای ایجاد موانع و به گل نشستن این چرخه تولید به کار میگیرد و حتی تهدید نظامی میکند. بی شک نسبت به تولید فکر و علم در علوم انسانی – دینی که موجب شکوفایی تواناییهای اسلام در تأمین سعادت بشر و گسترش ایمان اسلامی میشود و مرزهای فکری غرب را به مخاطره میاندازد و در مهد تمدن غرب دلها را شیفته اسلام میکند، بسی حساستراند و بیشتر کارشکنی میکند.
این که یک کشیش صهیونیستی دست به این ریسک خطرناک مراسم قرآن سوزی میزند، برای همین است که آنها پیشرفت اسلام را در غرب رصد میکنند و احساس خطر کردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که اسلام پشت دیوار خانه آنها منتظر ورود و تسخیر دلهاست. لذا با هتک قرآن میخواهند با برانگیختن تعصب جامعه مسیحی و راه اندازی جنگ سرد و گرم صلیبی، میان دلهای اروپاییان و اسلام، دیوار بکشند و مانع توجه جوانان و حق خواهان به جوانب انسان ساز و سعادتبخش اسلام و قرآن شوند. و در مبارزه با اسلام پشتیبان مردمی پیدا کنند که خوشبختانه رهبر هوشمند و فرزانهمان در پیامشان به مسلمانان جهان دست آنها را رو کرد و انگیزه سیاه آنها را برملا نمود.
جالب است آیت اللَّه جوادی، حفظه اللَّه نکتهای در باب معرفتشناسی علم فرمودند: سروش از آن سر دنیا به این نظریه حمله میکند، معلوم میشود که حرکت و جنبش علمی در جمهوری اسلامی ایران، رصد میشود.
آیتاللَّه جوادی شبیه به این مضمون فرمودند که بنایست علوم عقلی و عقل را قسیم و مقابل دین قرار دادند و علوم را به وحیانی و عقلانی تقسیم کرد، چون دین عین عقل است. منتهی عقل پاک و سلیم، هم اصل اعتقاد به دین از راه عقل درونی میشود و هم مخاطب دین عقل فطری بشر است و همین عقل ابزار استخراج نظامات و مقررات دینی و یکی از پایههای اجتهادی است، سروش دقیق متوجه ماجرا شد و در برابر این اندیشه موضع گرفت، اگر عقل و دین در یک کفه ترازو قرار گیرند و علوم بشر ساخته در کف دیگر. فیلسوفانی دگراندیش چون سروش خلع سلاح میشوند و نمیتوانند از موضع عقل به علوم دینی حمله کرده و معرفتشناسی دینی را زیر سؤال برند.
برای همین غرب توسط همه ابزارهای تکنیکی، انسانی، روانی نرمافزاری و رسانهای در برابر بر جنبش تولید فکر و نظریه مانع تراشی میکند، یأس میآفرینند دلمشغولیهای انحرافی پدید میآورد، نخبگان و جوانان و دانشگاهیان را به نظام و روحانیت بدبین میکند و دهها مدل و الگوی بدیل و دلربا فرادید و بر راه جوانان و تحصیل کردگان و نخبگان کشور، قرار میدهد. به نظر من این طبیعی نیست که پس از گذشت سی سال، هنوز مسأله رابطه فکری و دادوستد اندیشهای میان حوزه و دانشگاه حل نمیشود.
یکی دیگر از موانع اساسی بر راه، تولید نظریه و فکر در حوزه و دانشگاه، تنبلی فکری، و وابستگی به چهارچوبهای معرفتشناسی، بسته است که میتوان از آن به عنوان تحجر فکری، نام برد تحجر به فرموده آیت اللَّه خامنهای، عدم درک کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی در جایی که قابل کشش است و نقطه کانونی آن، عدم شناخت کامل از شرایط عصری و کارکردهای دولت مدرن در دنیا امروز و حساس نشدن نسبت به تهاجم فرهنگی و نرمافزاری غرب علیه اسلام است باز نکردن دروازه فکر و اندیشه به روی پرسشها و نیازهای جدید است، ترس از مواجهه با هر فکر و اندیشهای است که آرامش فکری شان را بهم میزند، آن هم در قالب غرور فکری و علمی و اطهار خود بسندگی و بینیازی. به نظر حقیر بخشی از دلمشغولیهای سنت گرایان اگر هم برخاسته از غیرت دینی باشد، مبنای آن جهل است که «النّاس اعدا، ما جهلوا» برنتافتن نظریه نو در برخی از حوزویان همانگونه که گفتم در تنبلی فکری، گرایش به خود بسندگی و قناعت علمی است که این مانع اساسی بر راه جنبش نرمافزاری و تولید علم است. ناظر به همین آسیب، مقام معظم رهبری پس از تأکید بر آزاد اندیشی از اصول گرایی معنایی دقیق ارائه میدهند و میفرمایند:
«اصول گرایی به معنای قبول اصول مستدل، منطقی و پای بندی به آن اصول به گونهای که امکان حرکت و پویایی به وجود آورد» ۱۴/۳/۷۶
تعریف میکنند و تحجر را مقابل اصول گرایی قرار داده و از تحجّر به معنای حمایت جاهلانه از باورهای غیر مستدل که مانع از نوآوری و حرکت صحیح است به عنوان یک بلای بزرگ بر راه تولید علم و ظهور تمدن اسلامی، نام برند. (بهمن۱۳۸۱ در دیدار با انجمن قلم ایران.)
مقام معظم رهبری بر این باورند که منابع معرفتی ما غنیترین است و پاسخگو و تأمین کننده همه خواستههای بشر و جوامع مدرن امروز میباشد به شرطی که بخواهیم و به سویش حرکت کنیم. لذا در موارد کم شماری فرمودند: اگر عالمان دینی پرسش زمانه و درخواست بشر امروز را بدانند و با نیازهای زمانه آشنا شوند، میتوانند معارف لازم و مورد نیاز امروز را از منابع دینی بیرون آورد. ایشان تأکید میکنند که امروز امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق و حتّی تولیدات انبوه در زمینه اخلاق و تربیت غربیها دنیا را فراگرفته است ولی ما مشغول دعوا میان فقیهان و فیلسوفان و کلامیان و شیعه و سنّی شدهایم. عمل صالح آن است که امروزه همه فقیهان و فیلسوفان و اندیشه وران حوزههای مختلف دانش، در برابر تولیدات غربی در بخش تخصصیشان قد برافرازند و نه تنها تعلیق و تحثیه و نقد بر افکار و محصولات علمی آنان، بزنند که با تولیدات و محصولات جدید فکری و معرفتی برگرفته از منابع وحیانی و معتصم اسلامی، جوامع علمی غرب را به میدان خوانند و مورد هجوم قرار دهند.
همشهری: به نظر شما چه اتفاقی باید پس از این پیام رخ میداد که نداده است، الزامات و راه کارها در این زمینه چه میباشد؟
ایزدپناه: پس از فرمایشات مقام معظم رهبری و تاکید و بازگشایی فضاهای جدیدتری از این نظریه توسط معظم له، کارهای خوبی انجام گرفت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به میدان آمد، دانشگاهیان متعدد و مسؤول، ستاد، دبیرخانه و همایش تشکیل دادند، به ویژه دانشگاه آزاد خیلی فعال بود و آثار خوبی در این زمینه تولید کرد.
در حوزه علمیه نیز شورای عالی مدیریت حوزه تحرکات خوبی داشتند، دبیرخانهای در این زمینه تشکیل شد همایشها، میزگردها، فراخوانی مقالات، انتشار ایدهها و افکار در زمینه چگونگی تولید علم، کاستیها و بایستهها، و تشکیل کرسیهای آزاد اندیشی و نظریهپردازی توسط حوزه و دفتر تبلیغات که برخی از آنها هنوز ادامه دارد. تشکیل انجمنهای علمی و مجامع علمی مانند مجمع حکمت و فلسفه و اقداماتی از این دست انجام گرفته است.
ولی به نظر این بنده این اقدامات، هم کافی نیست و هم توسعه نیافت و در طوفان دلمشغولیها نوپیدای دیگر توجه به آن کمرنگ شد. و شاید از همان آغاز هم، تمام راههایی که میبایست دیده میشد و افق هایی که فرادید قرار میگرفت و اقدامات بایسته انجام، دیده نشد و انجام نگرفت.
از همان آغاز تشکیل دبیرخانه، چند تا مشکل پیرامونی در نظر گرفته نشد، تولّد دبیرخانه در سطح پایینی انجام گرفت، در بخش پژوهش معاونت تحقیقات مدیریت حوزه علمیه قم، مسأله به این مهمی که باید دغدغه جدی آحاد شورای عالی حوزه و دانشیان بلند پایه قرار گیرد، تا بتواند فاضلان برجسته و عالمان عالی مقام را بسیج کند و مراجع عظام و مدرسان عالی حوزه را درگیر موضوع نماید.
من در کنار آیت اللَّه شاهرودی بودم، خود ایشان در دستگاه قضا به تولید علم میپرداخت و دهها مفاهیم جدید را در دانش قضا و فضای حقوقی کشور مطرح کرد. ولی نه از اینها از سوی حوزه و رسانهها حمایت شد و نه این موضوعات جدید در نشریات حوزه و گفتمان حقوقی و قضایی و فقهی حوزویان مطرح گردید و نه از ایشان در رابطه با راهکارهای تحقق جنبش نرمافزاری دعوتی جدّی بعمل آمد.
چون چتر عمل دبیرخانه همه گیر نشد و نتوانست این موضوع را که با حیات و سرنوشت انقلاب اسلامی، گره خورده است و وظیفه اولی عالمان دین که مرزبانان فکری و عقیدتی اسلاماند، تبدیل به دغدغه جدّی، مراجع، اساتید پژوهشیان و نویسندگان نماید.
من از همان روزهای اول مخالف اداری کردن فعالیتهای این موضوع و انحصار آن در یک ستاد و دبیرخانه بودم، خوفم آن بود که این تلقی ایجاد شود که دبیرخانهای ایجاد شده، بودجه هم دارد. مقامات هم از او پشتیبانی میکنند خودش کارهای لازم را انجام میدهد، دیگران یا لازم نیست کاری انجام دهند و یا حق ندارند خارج از چهارچوب آن ستاد و دبیرخانه کاری کنند.
بنده معتقد به شوراندن افکار و طوفان ذهنی در حوزه بودم، لازم است این تلقی ایجاد شود که هر اندیشهور و فاضل حوزوی، تولید نظریه و فکر را مسأله خودش بداند تا نهضت ایجاد شود.
جنبش، جایی رخ میدهد که موضوع دغدغه، درونی همه فعّالان در آن موضوع گردد، لازم است امروز متصدّیان امور که تلاشهایی در خور تقدیر انجام دادهاند، بازنگری جدی در راه رفته و تلاشهای انجام گرفته، کنند و ساز و کار و سامانهای همه گیر، جامع و در خور اهمیت موضوع در مجامع علمی و فرهنگی و آموزشی، ایجاد کنند به گونهای که آموزش و پرورش، تحقیقات و فنآوری کشور، تحصیلات و ترتیبات و مشاغل حوزوی، بودجهها و برنامه، همه و همه رویکردی تمدّن ساز و علم آفرین پیدا کرده و با جنبش نرمافزاری و تولید فکر علمی مطلوب در چشم انداز بیست ساله نظام لینک و همسو شوند.
الزام دیگر که بایست انجام میگرفت و گامهای چندانی در فضای علمی کشور پیدا نشد، ایجاد بستر مناسب و همگون با جنبش تولید فکر و علم است. تولید علم در فضای باز علمی امکانپذیر است، زاد و ولد اندیشه هنگامی رخ میدهد که از نظریهها در فضای باز علمی به دور از تنشهای حاشیهای استقبال شود. در همگان احساس آزادی اندیشه بشود، همه اهل فکر احساس کنند که در ابراز نظر و اندیشهشان با هیچ مشکلی روبرو نمیشوند. در چنین فضایی تولید علم میشود، متأسفانه میان وضع موجود حوزهها با خواستهها و نگاه مقام معظم رهبری فاصله زیادی است. معظم له در لزوم آزادی اندیشه و الزامات تولید علم فرمودند:
«جلو نظرات غلط را نباید گرفت، نظرات غلط فلسفی، اجتماعی و گوناگون، اشکالی ندارد به داخل جامع بیاید و نقد شود، این خوب است. به نظر من در باب نظریهپردازی نباید محدودیتی وجود داشته باشد، بیشتر بایستی برای نقد و ارزیابی و جدا کردن سره از ناسره همت شود» (۵/۳/۷۷ در دیدار از نمایشگاه کتاب)
معظم له در همین صحبت نظر دقیقی درباره کتب ضلال ارائه نمودند که کلید رفع خیلی از موانع بر راه آزاد اندیشی است، میفرمایند نظر غلط اشکالی ندارد مطرح شود، کتابهای عملیاتی که موجب انحراف عمل میشوند، اشکال دارند. کتابهای عملیاتی که ضلالت ایجاد میکند، کتابهای عملیاتی که بایست جلوی آن را گرفت و مضر میباشند. چنین تعریف میکنند: کتاب عملیاتی این است که عملاً یک نفر را دچار مشکل میکند، مثل همان احساسات جنسی، اینجا بحث نظریه نیست این را کسی که میخواند به طور طبیعی تحت تأثیر قرار میگیرد این ادامه میدهند: این اصلاً چیز قابل نقدی نیست، این ملاک است یعنی آن نوشتهای که وقتی وارد بازار فرهنگ شد مشغول عملیات میشود و قابل آن نیست که به آن جواب داده شود، آن مضّر است و بایستی جلوش را گرفت ایشان این تعریف را از عنوان و وصف ضلال که در روایات آمده است گرفتهاند، یعنی کتابهایی که در عمل ضلالت و انحراف ایجاد کند و منطقی هم ندارد که بشود آن را پاسخ داد. مانند برخی رمانهای جنسی یا اعتقادی، مثل کتاب سلمان رشدی که نظریه نیست، تحریف و جعل عامدانه تاریخ همراه با تصویرگریها و فضاسازیهای موهوم و دروغ میباشد.
این نگاه بلند کجا و افق دید برخی حوزویان ما کجا، امروز در فضای حوزه علمیه صادقین کسانی هستند که تا کسی حرف و نظری خلاف باورهای آنهای میزند، دست کم متهم به بی سوادی میشود. مثل این که سواد و علم که بر همان نظریات گذشته مصر باشیم و به همان دست آوردهای علمی گذشتگان بسنده کنیم.
برخی که خود از عمق و ژرفایی اندیشه برخوردار نمیباشند و به فرموده مقام معظم رهبری قدرت درک کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی در جایی که قابل کشش است، ندارند، با شعار دفاع از اصالت و سنّت جرأت حمله به هر اندیشه نو،وچهره های عالم و فقیه و مجتهد در حوزه و جامعه پیدا میکنند.
مجتهد بزرگی مانند سید فضل الله که در کشوری مانند لبنان – که چهار راه اندیشههای غربی و محل رویارویی افکار اسلامی و فراوردههای فکری غرب است – به مرزبانی از اسلام مشغول است به خاطر این که یک نظریهای خلاف نظر برخی سنت گرایان میدهند مورد هجمه و تکفیر قرار میگیرد بدون آن که تفاوت شرایط مکانی و اقلیمی ایشان با ما سنجیده شود.
همین اواخر آقایی که درک سنّتی درستی از روشهای تحلیل اجتماعی معرفتشناسی جریانهای فکری هم ندارد، کسانی را که کارشان مدت هاست تحقیق و پژوهش و قلم زنی در حوزه است، به عنوان جریان نواندیش کم سواد مطرح میکند با این که در همان موضوع فقه که ایشان مدعی است برخی از متهمان او از او داناترند.
اگر فضای باز مناظره در حوزهها رویه میشد، بدون برچسبهایی از این دست میان آقایان مناظره علمی برقرار میشد و آن کس که در او، غش بود، سیه روی میشد.
در هر حال وقتی حوزههای علوم دینی خواهند توانست با تولید علم و اندیشه دینی و گشودن باب مدینه علوم اهل بیت، زمینه ساز ظهور تمدن جدید اسلامی خواهند شد که نگاه رهبر فرزانه انقلاب، که برگرفته از سیرت و سخن اهل بیت(ع) است بر افکار عمومی حوزه حاکم و در جامعه علمی کشور پذیرفته و نهادینه شود.
و به فرموده معظم له، تولید نظریه و فکر تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه گردد، در قلمروهای گوناگون عقل نظری و عملی از نظریه سازان تقدیر به عمل آید و به نوآوری، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران به خلاقیت و اجتهاد تشویق شوند.(۱۸/۱۱/۱۳۸۱ پاسخ به جمعی از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه.)
وقتی این فرمایشات عملی میشود که سطح اخلاقی و روحی در دانشوران و متصدیان حوزوی به اندازهای صعود کند که وقتی کسی از روی حسد و یا انگیزههای صنفی و روانی علیه یک نظریه جدید، دست به تکفیر و غوغا سالاری زند، کار او محکوم و زشت شمرده شود بلکه نفوس به جایی برسد که وقتی کسی درخشید محبّت آن در قلب بقیه ایجاد شود و در دل آنان اکرام و اغرار پیدا نماید نه این که متهم به برچسب هایی مانند، بی سوادی، بی ولایتی، سکولاریست گردد.
بله با حفظ مرزها و اصول ناب و اصیل و پای وری بر ارزشهای قرآنی و علوی و حرکت بر مدار قرآن و اهل بیت بایست هم پرسشها را اکرام کرد و هم پاسخها را به کرسی نقد و گفتگو کشاند و با برهان و استدلال نظرات انحرافی را به انزوا کشاند. و چونان شهید بزرگوار مطهری نظر خصم را بهتر از او تقریر کرد و محکمتر از او استدلال نمود و به بهره وری از توانایی منابع وحی رسوایی و سستی آن را برنمود.