وصیتنامه اخلاقی از علامه میرزا محمد باقر موسوی خوانساری
[مجله حوزه، شماره ۸۳، پاییز ۱۳۷۶]
روح علم و دانش به تعهّد است و وظیفهبانی. تعهّد و انجام وظیفه، جز با شناخت زمان و تکلیف عصری نشاید. شاخصهٔ روشن عالمان شیعه که در تاریخ کم شمار هم نبودند همین مسؤولیتشناسی و تکلیفبانی بود. انجام وظیفه در هر شرایط و به هر قیمت، پایوری، نستوهی، سوز و گداز و عمل به وظیفه، در زندگی آنان موج میزد و خستگیناپذیری آن فرزانگان، بینندگان را به شگفت میآورد.
علّامهٔ بزرگوار، میرزا محمّد باقر موسوی خوانساری[۱] نه تنها خود از این دست دانشوران بود که پاس این عالمان بزرگ نیز بداشت و با نوشتن دائرةالمعارف گرانبهای: «روضات الجنات»، بوستانهایی را برای تفرّج علمی و درسآموزی فراروی دانشیان و اسوهجویان گشود.
او در این کتاب، با پژوهشی گستردهدامن و ژرف، زندگی بیش از هفتصد تن از دانشوران و سادات مسلمان را آورده است، آن هم با روشی تحلیلی و انتقادی.
شرح زندگی و برکتهای وجودی او در دیباچهٔ وصیتنامه دیگرش در آینده به یاری خدا خواهد آمد. در اینجا از سفارشهای معنوی و اخلاقی او به پسر ارشدش، محمد مهدی، بهره و توشه راه میگیریم و دستورالعملهای اخلاقی کسی را که اندیشه او گنجینهٔ رازها و رمزهای توفیق عالمان بزرگ تشیّع بوده است چراغ راه قرار میدهیم.
وصیّتنامه او را سه بخش است:
مقدّمه که پس از حمد پروردگار چنین آغاز میشود:
«امّا بعد، پس این صورت وصیّتنامهٔ کوچکترین بندهٔ پادشاه و صاحباختیار جاودان، و ناتوانترین آفریدههای اوست و ناچیزترین آنان، ناچیز محض، به همه فرزندان، جگرگوشگان، بازماندگان و نوادگانم. خدا آنان را از شر شیطان نگهدارد…»
پس به اصول دین و تشیّع شهادت میدهد، به مقام و منزلت ائمه اثنی عشر(ع) و معارفِ دینی اقرار میکند، پس از آن، با عنوان «وصیته» دستورات اخلاقی والایی را سفارش میکند که خود، دستورالعملی مستقل برای رهنمودن سالکان به مقام والای بندگی حق و مقامات معنوی است و در پایان، به فارسی توصیههایی را نگاشته که در آینده، ان شاء اللّه، جداگانه همراه با پاورقیهای سودمند خواهد آمد.
اکنون ترجمه بخش عربی وصیتنامه را راهنمای سیر و سلوک خویش قرار میدهیم.
[دستورالعمل]
بسم اللّه الرّحمن الرحیم
الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفی محمد و اهل بیته الطاهرین المعصومین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدّین.
… هان پسرم، نور دیدهام! خدا تو را در هر دو سرا رحمت کناد. بر تو باد پاس پیرویها و بندگیهای الهی و دوری از گناهان و بدیها.[۲]
از افرادِ بد دوری گُزین و با خوبان یار و همراه باش. از اندک عمر باقیمانده در بهدست آوردن آنچه تو را در روز قیامت سود دهد بهره گیر[۳]؛ روزی که بر ستمکاران بسیار دشوار است و بر غافلان و ناخوداندیشان ناخوشایند و سخت.
فرزندم دلبندم! خدا تو را بر انجام خوبی و پرهیزکاری موفّق بدارد. به پدر و مادرت چه در دار دنیا باشند یا در سرای آخرت نیکی کن[۴]؛ زیرا آن که عاق پدر و مادر شود، نه دنیا دارد و نه آخرت و پس از مردناش فرزندانش او را از یاد ببرند[۵]. برای پدر و مادرت در همه عمر دعا کن؛ چه، خدا در قرآن تو را به دعا برای آن دو فرا میخواند:
«و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیرا»[۶]
نماز و روزههای قضای پدر و مادرت را به اندازهٔ توان به جای آور. اگر میتوانی به نیابت از آنان حج بگزار و انفاق کن[۷] و به گاه پذیرش دعا به یادشان باش و برای آنان دعا کن تا خدا عمرت را دراز کند و کارهایت را سامان بخشد.
با خلق خدا مهربان باش و به آنان مهر بورز[۸]. نیاز مردم را برآور و نیازهای آنان را بر نیازها و خواستههای خود پیش بدار؛ زیرا کسی که به مردم مهر ورزد در دنیا و آخرت عزیز و گرامی باشد.
زیارت مشاهد مشرّفه و بقعههای مبارکه را ترک مکن.[۹]
فراگیری دانش دین، تهذیب و تکمیل نفس، نشر و گسترش دین را سرلوحهٔ کار خویش کن و برنامهریزی برای بهسازی معیشت خویش و اداره زندگی را نیز فراموش مکن.[۱۰]
اگر خدا حاجت و نیاز برادر مؤمنات را به تو واگذارد، مباد در برآوردن آن درنگ ورزی، که خدا در دنیا و آخرت پست و رسوایت خواهد کرد.[۱۱]
به کهنسالان احترام بگزار، حقوق آنان را در این سرا و آن سرا پاس بدار، بویژه عموهایت که بسان پدر بر تو مهر میورزند.[۱۲]
به اندازهٔ توان صلهٔ رحم کن و به دوست و همسایه آزار مرسان.
شبهنگام که چشمها آرمیدهاند تو بیدار شو و به درگاه خدا نیاز بر، تا با خوشی وارد بهشت شوی.[۱۳]
بهره ات را از دنیا فراموش مکن. به همه نیکی کن، همانگونه که خدا به تو این همه نیکی میکند. زمین را با گناه میالود؛ چه، بیگمان خدا سرکشان را دوست ندارد:
«ولاتنس نصیبک من الدّنیا فأحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فی الارض انّه لایحبّ المفسدین.» سوره قصص، آیه ۷۷
سفارش میکنم، سفارش میکنم، باز هم سفارش میکنم تو را پس از تقوا، به نگهداشت حقوق خواهر و برادران خود که از یک پدر و مادرید، تا مادر و پدرت از تو و آنان خوشنود شوند. ان شاء الله. از آنان و غیر برادران و خواهران خود بخواه که برای پدر و مادرت دعا و طلب آمرزش کنند.
والسلام علیک و علیهم بعد اهل بیت العصمة و رحمة الله وبرکاته.
این وصیتی است برخاسته از حق، برابر بر واقع، هیچ شبههای در آن نیست، درود بر هر آن کس که بدان عمل کند.
پینوشتها
[۱] . برای آگاهی از زندگی و خاندان او بنگرید به زندگی خودنوشت او: «روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات»، ج ۲ / ۱۰۵، قم مکتبة اسماعیلیان.
[۲] . پاس پیرویها و بندگیهای خداوند و دوری از گناهان، حدّ نصاب ایمان است. آن که گناهی از او سر میزند و یا واجبی ترک میکند، کاستی در ایماناش پدید میآید و گاه ضربه بر ایمان چنان است که تا چهل روز از دایره ایمان خارج میشود، مانند شرابخوار و… که عبادات او تا چهل روز پذیرفته نشود گرچه موظّف به انجام آنهاست و یا ترک یک روز روزه از روی عمد، شصت ویک روز روزه لازم است تا جبران آن کند….
[۳] . به گاه نوشتن این وصیت، مخاطب آن محمد مهدی، شانزده ساله بود، ولی چون در هر سنّی مرگ و حیات به دست خود انسان نیست، باید او همان اوقاتی را که دست پیدا میکند پاس بدارد و بهترین و سودمندترین بهایی که در برابر آنات زندگی میشود قرار داد سربلندی در روز قیامت و کشت و کار برای آخرت است.
[۴] . نه تنها بر هر نَفَسی دو شکر باید، که بر هر نعمتی دو شکر باید، شکر نعمت و شکر نعمتبخش. ولی هر نعمت را شکری ویژه و مناسب خود است. شکر تن با بهداشت تن، و شکر روان با بهداشت روان. فرزند در برابر پدر و مادر دو شکر باید بورزد، شکر به نعمت وجود پدر و مادر و شکر بر احسانها و نیکیهای آنان و شاید سرّ (ان اشکر لی ولوالدیّ) همین باشد. و نیز روایت «رضا اللّه فی رضا الوالد و سخط اللّه فی سخط الوالد»، میزان الحکمه،ج ۱۰ / ۷۰۹
[۵] . «عاق» اندوهگین کردن پدر و مادر است به کاری که آنان را خوش نیاید: «من احزن والدیه فقد عقّهما»، میزان الحکمه، ج۱۰ / ۷۱۷.
تعرضِ به پدر و مادر گناهی است کبیره و در ردیف شرک به خدا: «عقوق الوالدین من الکبائر لأنّ اللّه عزّوجلّ جعل العاق عصیّا شقیّا»، بحارالانوار، ج۴ / ۷۴
[۶] . سوره نساء، آیه ۲۴
[۷] . روایات بسیاری از معصومان(ع) در دعا و نیکی به پدر و مادر پس از مرگ وارد شده و در برخی از آنها چگونگی و مصادیق نیکی برشمرده شده است.
«ما یمنع الرّجل منکم ان یبرّ والدیه حیَّین او میّیتن یصلّی عنهما ویتصدّق عنهما ویحجّ عنهما ویصوم عنهما»، اصول کافی، ج ۲ / ۱۵۹
در روایت دیگر آمده است:
مردی از بنی سلمه خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید عرض کرد: آیا کارنیکی باقی مانده است که پس از مرگ پدرم انجام دهم؟
پیامبر فرمود:
«نعم الصّلوة علیهما والإستغفار لهما وانفاذ عهدهما من بعدهما وصلة الرّحم الّتی لاتوصل الاّ بهما واکرام صدیقهما.»، میزان الحکمه،ج ۱۰ / ۷۱۱
[۸] . نوعدوستی حالتی است طبیعی و برخاسته از حبّ ذات. آنچه در این وصیت آمده مهرورزی است و آن در جایی است که همسو با حبّ ذات نباشد. از درد مردم دردمند شود، گمراهی انسانها او را رنج دهد و رنج آنان رنجورش کند. خلق خدا عیال خدایند، هر چه انسان خداییتر شود به آفریدههای پروردگار بیشتر مهربان میگردد و خودبینی او در خدابینی مستهلک میشود و به جایی میرسد که برای نجات مردم همه دارایی خود را نثار میکند:
«… و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة»، سوره حشر، آیه ۹
[۹] . «اِنّ لکل امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته واِنَّ من تمام وفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقاً بما رغبوا فیه کان ائمّتهم شفعائهم یوم القیامة.)، بحارالانوار علامه مجلسی، ج۷ / ۱۱۶
[۱۰] . تدبیر منزل، اداره درست زندگی، رسیدگی به امور خانواده، تلاش برای دستیابی به درآمد حلال، مکانتی ویژه در فرهنگ شیعه دارد؛ چه، در بینش قرآنی و شیعی بهشت را باید در همین دنیا ساخت.
[۱۱] . خدمت به مردم عبادتی است بزرگ. آن که خدمت به مردم میکند در روز بزرگ قیامت سربلند است:
«إنّ لله عباداً یسعون فی حوائج النّاس هم الآمنون یوم القیامة»
امامان شیعه سفارش کردهاند: اگر دشمن نیاز به شما پیدا کرد در بر آوردن نیاز وی شتاب ورزید:
«إنّی لَاُسارع الی حاجة عدوّی خوفا ان اردّه فیستغنی عنّی.»، میزان الحکمة، ج ۲ / ۵۴۳
و در روایات بسیاری سستی در بر آوردن حاجت مؤمنان، موجب بدفرجامی، رسوایی در قیامت و خشم خدا شمرده شده است:
«ایما مسلم اتی مسلماً زائراً او طالب حاجة وهو فی منزله فاستأذن فلم یأذن له ولم یخرج الیه لم یزل فی لعنة اللّه عزوجل حتی یلتقیا»، بحارالانوار، ج ۷۲ / ۱۹۲
[۱۲] . در حوزه آداب شیعه، احترام به کهنسالان از جایگاه ویژه برخورداراست. احترام به کهنسالان، پاس انسان است. پاس تجربهها و آموزههاست. نگهداشت حال گروهی است که نیرو و توان خویش را در جامعه ما و ساختن آن به کار بردهاند. پیامبر اسلام(ص) بزرگ شمردن از کارافتادگان و کهنسالان را شعبهای از حرمت نهادن به جلالت حق میداند:
«یجلّوا المشایخ فإنّ تبجیل المشایخ من اجلال الله عزّوجلّ و من لم یبجلهم فلیس منّا»، مشکوة الانوار۱۶۸
[۱۳] . شبخیزی و راز و نیاز با محبوب مطلق، شیرینترین کار برای خلق و خالق است. نماز شب، سکوی عروج سالک است. نماز شب، منبع انرژی مجاهدان است. نماز شب، عامل پایورزی شکیبایان است. نماز شب، نعمتی است که خدا نصیب هرکس نمیکند، جان پاک خواهد:
«ما من عمل حسن یعمله العبد الاّ وله ثواب فی القرآن الاّ صلاة اللّیل فانّ الله لم یبین ثوابها لعظیم خطرها عنده فقال… فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یکسبون»، بحارالأنوار، ج ۸ / ۱۲۶