دستورالعملی از فقیه عارف، سید ابوالقاسم دهکردی
[مجله حوزه، شماره ۶۵، پاییز ۱۳۷۳]
در نوجوانی به حوزه علوم آل محمد (ص) روی آورد. در مدرسهٔ صدر اصفهان، با حرص و ولعی فراوان و اخلاصی مقدّس، علوم عربی را فراگرفت. پس از پایان سطح، به همراه فراگیری فقه و اصول، به حکمت و عرفان روی آورد. بیشتر آموزههای حکمی را از حکیم متألّه، حاجی ملاّ اسماعیل درب کوشکی، فرا گرفت .
چهار سال در نزد آن استاد بزرگ به فراگیری اسفار ملاصدرا پرداخت. آنگاه برای تحصیلات عالیهٔ فقه و اصول و دیدن اساتید آن، به عتبات عراق هجرت کرد و در حلقهٔ شاگردان میرزای بزرگ، محمد حسن شیرازی، درآمد.
سالها از علوم اخلاق و رفتار وی بهره گرفت تا به مقام اجتهاد نائل آمد.
در فقه، از شاگردان ویژهٔ عالم ربّانی، فقیه صمدانی، شیخ زین العابدین مازندرانی بود. سالها از محضر آن بزرگ بهرهمند شد.از محضر پرفیض محقّق و فقیه ژرفنگر، میرزا حبیب الله رشتی نیز بهرهها برد:
«اکثر استیناس حقیر در اقتباس معارف و اسرار توحید با عالم ربّانی حاج ملا فتحلی سلطان آبادی و زین المجاهدین و سراج طریق السالکین، حاجی میرزا حسن نوری (بود) که شیخ او هم در معارف و توحید حاج ملاّ فتحعلی انار الله برهانه بود در ازمنه متمادیه. و الحق از آن بزرگوار مستفیض شدم»[۱]
و با تهذیب نفس، کشیک دل و پارسایی در عمل، به ملکوت، انس گرفته بود و مدراج بلندی را طی کرد. و با ارتزاق از عالم ملکوت، به انظار و افکار بلندی در حکمت و سلوک رسیده بود.
آنچه در این وصیّتنامه آمده، در حقیقت، مرامنامهای است که ساختار زندگی او را پی ریخته بود و نردبانی است که خود او با عروج آن به مقامهای بلندی رسید و محضر آموزگاران باطن ولایت را درک کرد.
او انظار و افکار عرفانی و تجربههای سلوکی خویش را در کتابی به نام «منبر الوسیله»[۲] گرد آورد و در این کتاب، دستاوردهای عرفانی خود را با عنوان «مراة» و پلکان با ترتیب خاصّی نظم و نسق داده است تا راهیان کوی کمال با بهرهوری از آن به مقامات رسند.
«انّ هذه وسیلتی الی ربّی فی دینی و دنیای و آخرتی ابتغیتها لنفسی و لمن اقتفی اثری…»[۳]
این کتاب، مرکَب عروج من به سوی پروردگار است. سعادت دنیا، بهروزی آخرت و سلامت دین را در عمل بدان میدانم .این را برای خودم و هر آن که از من پیروی کند نوشتهام .
او مقامهای بلندی را طی کرد و مورد عنایت خاصّه الهی قرار گرفت و با معارف باطنی ولایت آشنا شد. در همان کتاب گوید:
«پس از اینکه با تمام وجودم به خدا روی آوردم، در بارگاه الهی انس گرفتم و نفس خودبینام را خدایبین کردم، عقلام در آسمان قدس به پرواز درآمد، حقیقت یقین را چشیدم، راههای پُربیم و هراس برایم هموار شد، از فضای کوچک تنگبینان رَستَم و گشادگی سینه و وسعت دل پیدا کردم. خداوند عنایت فرمود و حقایق و معارف بلندی را در جانم افکند. این معارف، ابعاد وجودی و استعدادهای معطّل و راکدم را احیا کرد و گذشته عمرم را نقد نمود. البته این برکات از کتابخوانی و پرمطالعهای بر نیاید که مرهون «انقطاع الی الله»، تضرعّ به درگاه او و تدبّر در آیاتاش است.»[۴]
او بر این باور است که نفس ناپاک اگر دانش توحید نیز فراگیرد بر حجابهایش افزوده می گردد. طالبعلمان، پیش و بیش از تحصیل علوم باید به تزکیه و تهذیب نفس پردازند. معارف و علوم ربوبی در زمین پاک ثمر دهد و چراغ راه گردد:
«انّما الطریق الی ذلک تزکیة النفس عمّا یردیها و انقلاعها ممّا یغنیها و ردعها عن اهویتها و رفض الدّنیا الدّنیّة و الزهد عن زهراتها الفانیة و الرغبة الی الباقیات الصّالحات و الدّرجات الرفیعات»[۵]
تنها راه رسیدن به این مقام، پیراستن نفس از فرومایگیها و کندن آن از دلبستگی به امور فانی و زودگذر و بازداشتن آن از هوسها و بر فرق دنیا قدمنهادن، و در برابر زرق و برق و جذبههای آن زهدورزیدن، و به مقامات اخروی و کارهای جاودانه و شایسته دل بستن است .
عارف دهکردی، تنها راه رسیدن به مقام محمود و درجات معنوی را در تقوا، انس و عمل بهدوام به سنّت رسول الله (ص) و پیروی از راه و رسم و سیرهٔ هدایتگران خلق: امامان معصوم، علیهم السّلام میداند:
«و لن ینال ذلک البته الاّ بالتّقوی و ملازمة سنّة رسول الله و سلوک منهاج اولیاء الله الائمة المهدی»[۶]
اینک گوش جان را به آموزههای روحپرور و دلپذیر آن فقیه و عارف وارسته میسپاریم. دستورهایی که خاستگاه آنها، انوار فرقان ربوبی و کوثر علوی است. امید آنکه در وصول به لقای حق، چراغ راهمان گردند.[۷]
[دستورالعمل]
بسم الله الرحمن الرحیم
سفارش میکنم تو را ای نفس خطاگر غافل از آقا و پروردگارت، اسیر و برده و ذلیل دشمنانات، کاهل به مهمّات امور و هدف و رسالت آفرینشات، چه بسیار عمر گرانقدر را ضایع کردی، با آنکه میتوانستی با آن سرمایهٔ گرانقدر و پُرمایه، تجارتهای کلان و سودآور انجام دهی .
سوکمندانه این سرمایهٔ گران را تباه کردی و خود را به افسوس و حسرت همیشگی مبتلا.
چه همه بر خویشتن خویش ستم روا داشتی! روحی را که پادشاهی توانا بر رساندن تو به سلطنت دائمی و جاودانه است، در زندان شهوات رنجور کردی و در غل و زنجیر و اسارت هوا و هوس گرفتار.
اسیر خائنان و عمردزداناش کردی. بیچارهتر، بدحالتر و پشیمانتر از تو چه کسی است؟ تو با این کار، ثروت عظیم خود را به فقر، پادشاهی را به خاکنشینی، سود را به تباهی، و راحتی و آسودگی را به ناکامی بدادی. دار کرامت و منزل عزّت را به عذاب و خواری بفروختی .
تو در گورستان تاریک و بیکسی با کژدمها و حشرات موذی چه خواهی کرد؟
در روزی که مال و فرزند سود ندهد و هر کس، از دوستان و برادران و فرزندان خود میگریزد و در نجات خویش میکوشد، تو را چه حال و روزی است و بر تو چه خواه رفت؟
در روز قیامت، حمایتگر و شفاعتگر تو کسی نیست مگر آن که تو را قلبی سلیم باشد.
هان! من به تو راه رشد و صلاح را باز نمودم توصیههایم را پاس دار و با سستی و کاهلی آنها را ضایع نکن .سفارش میکنم: جز خدا را بنده مباش. کسی را با او در هیچ شأنی از شؤون زندگی، همباز و شریک مگیر.
به هیچکس، جز او دل مبند و امید مدار. بین خود و خدای خود را اصلاح کن که در این صورت او کار تو را با خلق ساز کند و تو را به نزد آنان محبوب سازد.
تمام همّ خویش را صرف آبادی آخرت کن. خداوند کارهای دنیایی را سامان دهد و آسان سازد.
از خدا چونانکه شایسته اوست پروا گیر و در نهان و آشکار، خود را در محضر او بین. او در همه کارها و گرفتاریها راه را بر تو بنماید و کارها را به کام سازد.
میانهروی را در همهٔ کارها فرادید دار، تا به حسرت و پشیمانی و ندانمکاری گرفتار نشوی .
قناعت را پیشهٔ خویش کن؛ چه، قناعت، گنجینهای تمامناشدنی است .
از حرص و طمع و پیروی هوا بپرهیز؛ چه، این خصلتها، ذلّت انحراف از حق و شرک به خدای عظیم را در پی آرد.
اعتزال را پیشه کن؛ زیرا دوری از غوغای دنیا به سلامت دین نزدیکتر است .
از شهرت و نامآوری بگریز؛ چه، در خوب و بدِ آن آفت است .
جان خویش را از خویهای پست و خصلتهای نکوهیده پاک و پیراسته کن، تا از مرز حیوانیّت به دایره انسانها فراآیی .
از عادات بد بپرهیز. مراقب باش صفات ناپسند برایت عادت نشود.
درکسب کمالات بکوش؛ چه، عزّت دنیا و آخرت و سربلندی دو جهان در آن است .
نماز را در اوّل وقت به جای آور. تأخیر نماز از وقت آن بدون عذر، تضییع و بیاعتنایی بدان است .
به هنگام نیایش و در عبادات، با تمام وجود، روی دل را به معبود بدار، تا به مقامی پسندیده نایل آیی .
دعا برای پدر و مادر را پس از نمازها و در دیگر مظان استجابت دعا فراموش مکن؛ چه، ترک آن، جفا به پدر و مادر است .
همیشه با وضو باش تا خداوند باطن و جان تو را منّور سازد.
به گاه نماز، خلوت گزین، بر سجّاده قرار گیر، دست را به نیایش بلند کن، چشمها را بر هم نه و یا به حالت افتادگی و تضرّع درآور، دلات را به نماز بسپار و مقدّمات آنرا با آداباش به جای آور، تا نفس متوجّه خدا شود و از غیر ببرد و به خدای تعالی روی آرد.
بر تو باد به نماز شب؛ زیرا او چراغی فرا راهات در تاریکی قبر و عرصهٔ قیامت خواهد بود. نماز شب نشان انبیاء و صالحان است .
قرآن بسیار بخوان. دائم به یاد خدا باش. همیشه در تفکّر و اندیشه باش. نسبت به دنیا و رزق و برق آن زهد بورز.
از دروغ، افترا، تهمت، پرخوری و پرگویی و معاشرت با زنان دوری کن؛ چه، همنشینی زنان، کودنی، خواری، رسوایی و بدبختی آرد و اوقات عمر را ضایع کند.
از مال حرام و شبههدار دوری کن؛ زیرا چنین اموالی چخماق و فندک آتش جهنّم است .
از پیروی هوا و هوس پروا گیر؛ زیرا این کار، غفلت و قساوت آرد، آتش جهنم را شعلهور سازد.
برادران عزیز من! اوقات عمرتان را سه بخش کنید:
بخشی از آن را در تحصیل علوم، معارف و کسب کمالات و فضایل معروف دارید.
بخشی دیگر را به عبادات و طاعات از روی اخلاص و توجّه به خدا به کار گیرید.
و مقدار باقی ماندهٔ آنرا در راه ساماندهی به امورات مادّی زندگی و تحصیل معاش به کار گیرید؛ زیرا «من لا معاش له لا معاد له»: آن را که زندگی بهکفاف نباشد، در توفیق بر بهروزی معاد نخواهد بود.
در همهٔ کارها به خدا توکّل کن و در تمام احوال به او پناه بر، تا او کارهایت را بهسامان کند و بهآسانی با برادرانی از اهل صفا و جوانمردی همدمات سازد، آنان تو را در سیر الی الله یاری کنند.
خداوند برای تو معلّمی برانگیزاند تا راهنما باشد بر صراط مستقیم و بتوانی از باطن ولایت نور بهره گیری .
در همه حال، دست به ذیل عنایت ولی خدا، قائم به امر خدا، جناب ولی عصر ( ارواحنا له الفدا ) بدار.
پینوشتها
[۱] . تاریخ حکما و عرفاء متأخر از صدر المتألهین/ ۳۷
[۲] . این کتاب، دربردارندهٔ انظار عرفانى فلسفى و اعتقادى است . نویسندهٔ محترم، فارسى و عربى را به هم آمیخته و نظرات بدیعى در برخى موارد ابراز داشته است. با آوردن حکایت و شعر و موعظه، از صعوبت مطالب کاسته است. مؤلف بر آن بوده که کتاب را در دو جلد به پایان برد، امّا گویا به تنظیم بیش از یک جلد توفیق نیافته و یا اکنون در دسترس نیست. جلدى که اکنون در اختیار ماست، به قطع وزیرى در ۴۱۳ صفحه سامان یافته، که کار نوشتن آن در شب جمعه بیست و پنجم ماه محرم سال ۱۳۲۶. ق . به پایان رسیده است .
[۳] . منبر الوسیله/۲
[۴] . همان مدرک / ۳
[۵] . همان مدرک
[۶] . همان مدرک
[۷] . براى اطلاع بیشتر ر. ک : اعیان الشیعه، ج ۲ / ۴۱۷؛ الذریعه، ج ۲۲/ ۳۵۶؛ ریحانة الادب، ج ۱ و ۲و / ۲۴۴؛ نقباء البشر فى القرن الرابع عشر، ج ۱ / ۶؛ مکارم الآثار، ج ۶/ ۲۷؛ زندگانى آیة الله چهار سوقى/ ۹۱ – ۱۹۸؛ تاریخ حکما و عرفاء و متأخر از صدر المتألهین/ ۳۷