دستورالعملی از زبدهٔ علماء المتقین ملامحمدتقى مجلسى
[مجله حوزه، شماره ۱۷، پاییز ۱۳۶۵]
نام مجلسی اوّل و ثانی در تاریخ حیات علمی شیعه، جاودان و تفکّر شیعی و اسلامی به آن دو مدیون است. در این نوشتار از روح قدسی مرحوم، محمدتقی مجلسی راه طلبیدهایم و دستور طریق گرفتهایم.
آن بزرگ، در حوزهٔ اصفهان تحصیل کرد و از بزرگانی چون شیخ بهائی، محقّق ثانی، ملّاعبدالله شوشتری و… استفادات علمی و معنوی نمود. در ترویج مکتب اهل بیت (ع) سعی تامّ داشت و در تربیت نفوس مستعد همّتی تمام. کسانی چونان علّامه مجلسی، محقق خوانساری و… از پروردگان آن بزرگاند و تألیفاتی چون «روضة المتقین» در شرح من لایحضره الفقیه (در ۱۴ جلد، چاپ جدید)، «طبقات الرّوات»، «شرح صحیفه سجادیه»، «شرح مشیخه فقیه» و…از آثار طیّبهای هستند که از آن ریشهٔ پاک برخاستهاند و بهجای ماندهاند.[۱]
شرح مقامات معنوی و کمالات روحی آن بزرگوار بسیار است و آنچه در این دستورالعمل میبینید، پرتوی است از آن انوار.
او در این نوشتار، با بیان راه و رسم سلوک، بر رهجویان طریق، راه مینمایاند و از دریافتهای گرانقدر خود سخن میگوید و پارهای از مکاشفات عرفانی و مشاهدات ملکوتیاش را فاش میسازد. در سطرسطر این مکتوب، دریایی از معارف موجود است و در صدف این کلمات مکنونه، مرواریدهای شاهوار پنهاناند که جز با عزمی راسخ و توفیقی کامل بهدست نمیآیند و امید آن است که ما و خوانندگان از توصیح آن عالِم ربّانی سود جوییم و از برکات آن انفاس روحانی بهرهمند گردیم.
لیکن شایسته است که پیش از قرائت این کتیبهٔ مبارکه دو نکته را یادآور شویم.
۱. ریاضت شرعی چیست؟ در این نوشته از «ریاضت» سخن به میان آمده است. توضیح این نکته لازم مینماید که مقصود از آن، گریز از مردم و رهبانیت نیست که به گفتهٔ رسول گرامی (ص)
«…رهبانیة امّتی الجهاد فی سبیل الله…»[۲]
ستیز در راه خدا، رهبانیت ملّت اسلامی است.
و این جهاد و ستیز، جز با همراهی و همدلی با رنج و درد خلایق میسّر نیست و آنانکه به بهانه خداجویی، گوشهگیری را پیشه میکنند، از معبد حق روی تافتهاند و به درگاه شیطان سجده میکنند.
حضرت علی (ع) در ذیل آیه:
«قل هل ننبّئکم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا»[۳]
فرمود:
«هُمُ الرُّهْبانُ الذينَ حَبَسُوا أنفُسَهُم في السَّوارِي»[۴]
آنان کسانی هستند که به دعوی رهبانیت، خود را در کوهها و بیغولهها [ستونّها] حبس میکنند. (و از آمدن به شهر و جامعه خودداری مینمایند)
مرحوم خواجه نصیرطوسی، در تعریف و تبیین حقیقت ریاضت میگوید:
«ریاضت، رامکردن ستور باشد به منع او از آنچه قصد کند از حرکات غیرمطلوب و ملکه گردانیدن او را اطاعت صاحب خویش در آنچه او را بر آن دارد از مطالب خویش. و در این موضع هم، مراد از ریاضت، منع نفس حیوانی بود از انقیاد و اطاعت قوّهٔ شهوی و غضبی و آنچه بدان دو تعلق دارد…»[۵]
و در اهداف ریاضت سه نکته را برمیشمرد:
«غرض از ریاضت سه چیزاست :
یکی رفع موانع از وصل به حق، از شواغل ظاهره و باطنه.
دوم، مطیع گردانیدن نفس حیوانی مر عقل عملی را، که باعث باشد بر طلب کمال.
سوم، ملکه گردانیدن نفس انسانی را به ثبات به آنچه معدّ او باشد قبول فیض حق تعالی را، تا به کمالی که او را ممکن شد برسد»[۶]
این نمونهها و موارد مشابه آن نشان میدهد که امامان شریعت و پاسداران دیانت هیچگاه ریاضت را با تنیدن در فردیت همراه نکردهاند، بلکه همواره مردم را از این خلط و امتزاج برحذر داشتهاند.
از سوی دیگر، این تذکار را نیز باید اضافه کرد: کسانی هستند که ریاضت را با غلتیدن در کثافات اشتباه گرفتهاند و مخالفت با آداب و سنن معقول عرفی و اجتماعی را شعار ساختهاند و افتخار میشمرند. اینان نیز از حقیقت «ریاضت شرعی» بهرهای نبردهاند و به گفتار و کردار معصومان (ع) و عارفان و سالکان اندک توجّهی ننمودهاند.
و سخن در این مقولات بسیار است و آنچه مرقوم شد بر مبنای ضرورتی است که در این تذکر لازم مینمود.
۲. ریاضت شرعی در این نوشتار:
آنچه در این دستورالعمل میبینید برگرفته از صدها آیه و روایت است و دستاورد تجربیات ممتدّ نویسنده ربّانی آن. در این نوشته، ریاضت شرعی، چیزی جز «ادب نفس» نیست و این جوهره و جانمایهٔ معارف اسلامی است که به گفتهٔ پیشوای عارفان علی (ع):
«الشریعة ریاضة النفس»[۷]
مرحوم خوانساری، در شرح حدیث نوشتهاند:
««شریعت»، ریاضت نفس است.
«شریعت»، جایی را گویند که مردم آنجا روند از برای آب خوردن یا آب برداشتن. دین و ملّت را نیز گویند به اعتبار تشبیه آن به جای مذکور. و در اینجا ممکن است مراد، معنی اوّل باشد که شریعت، حقیقتی و جایی که از آن سیراب توان شد.
ریاضت، فرمودن و رام کردن آن است به اطاعت و فرمانبرداری حق تعالی و امتثال اوامر و اجتناب از نواهی او.
و ممکن است مراد، معنای دوم باشد که غرض از شریعت و قراردادن آن، رام فرمودن نفس است به اطاعت و فرمانبرداری و امتثال اوامر و اجتناب نواهی»[۸]
و یا در شب معراج و اوج روحانی و جسمانی رسول خاتم (ص) مربّیِ جان آن حضرت میگوید:
«يا أحمدُ، لا تَتَزَيّنْ بِلِينِ اللِّباسِ و طِيبِ الطَّعامِ و لِينِ الوِطاءِ ؛ فإنّ النَّفسَ مَأوى كُلِّ شَرٍّ، و هيَ رَفيقُ كُلِّ سُوءٍ، تَجُرُّها إلى طاعَةِ اللّهِ و تَجُرُّكَ إلى مَعصيَتِهِ ، و تُخالِفُكَ في طاعَتِهِ و تُطيعُكَ فيما تَكرَهُ ، و تَطغى إذا شَبِعَت و تَشْكو إذا جاعَت ، و تَغضَبُ إذا افْتَقَرَت و تَتَكبَّرُ إذا استَغنَت ، و تَنْسى إذا كَبِرَت و تَغفَلُ إذا أمِنَت ، و هِي قَرينَةُ الشَّيطانِ . و مَثَلُ النَّفْسِ كمَثَلِ النَّعَامَةِ ؛ تأكُلُ الكَثيرَ و إذا حُمِلَ علَيها لا تَطيرُ ، و مَثَلِ الدِّفلى ؛ لَونُهُ حَسَنٌ و طَعمُهُ مُرٌّ…»[۹]
ای محمد! با پوشیدن لباسهای (ی ویژه) غذاهای لذیذ، فرشهای نرم (وگران) خود را نیارای و بدانها نپرداز؛ چراکه نفس پناهگاه هر شر و رفیق هر بدی است. آن را بهسوی پیروی حق میکشی، امّا او تو را به سوی نافرمانی میبرد، دراطاعت خداوند مخالفت میکند و در آنچه خدا را خوشایند نیست از تو پیروی مینماید. آنگاه که سیر شود، تجاوز میکند، اگر گرسنه باشد شِکوه سر میدهد، اگر نیازمند شود خشم میگیرد و اگر بینیاز گردد تکبّر میورزد. در بزرگی، فراموشکار و در هنگام آرامش بیتوجه می شود. این نفس همراه شیطان است. مَثَل نفْس مانند شتر مرغ است که فراوان میخورد اما نمیپرد و یا مانند خرزهرهای است که رنگاش نیکوست و مزهاش تلخ.
و اینک با توجه به اینکه «شریعت» چیزی جز «ریاضت نفس» و در معراج نیز باید درس ریاضت را درنیوشید و استماع نمود، با تیزبینی و دقّت، بر نوشتهٔ سالک این راه بنگریم و از یافتههایش بهره بریم و دستور ادب جان را بیاموزیم و توفیق عمل را از حق سبحانه مسألت کنیم.
[متن دستورالعمل]
بسم الله الرحمن الرحیم
والذی وجد هذا الضعیف فی ازمنة الریاضات انی کنت فی مطالعة التفاسیر الی ان رایت فی لیلة فیما بین النوم و الیقظة سیدالمرسلین (ص) فقلت فی نفس تدبر فی کمالاته و اخلاقه فکلما کنت تدبره یظهر لی عظمته صلی الله علیه و آله و سلم و انواره بحیث ملأ الجو واستیقظت فالهمت بان القرآن خلق سیدالانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فینبغی ان اتدبر فیه فکلما ازداد تدبری فیه آیة واحدة کان یزداد الحقائق الی ان ورود علی من العلوم مالاتناهی دفعة واحدة ففی کل آیة کنت اتدبر فیها کان یظهر مثل ذلک و لایمکن التصدیق بهذا المعنی قبل الوقوع فانه کاممتنع العادی و لکن غرضی من ذکره الارشاد للاخوان فی الله.
و قانون الریاضة الصمت عما لایعنی بل عن غیر ذکرالله تعالی و ترک المستلذات من المطاعم والمشارب والملابس والمناکح والمنازل وامثالها والعزلة عن غیر اولیائه تعالی و ترک النوم الکثیرة و دوام الذکر مع المراقبة و قد جرب القوم المداومة علی ذکر (یا حی یا قیوم یا من الااله الاانت) و جربته ایضا لکن کان اکثر ذکری (یاالله) مع اخراج غیره تعالی عن القلب بالتوجه الی جنابه تعالی والی جنابه تعالی والعمده هوالذکرمع المراقبة والبواقی لیست کالذکر.
والمداومة علی ما ذکر اربعین یوما تصیر سببا لان یفتح الله تعالی علی قلبه انوار حکمته و معرفته و محبته ثم یترقی الی مقام الفناء فی الله والبقاء بالله کماتقدم الاخبار المتواترة فی ذلک.
و لما کان هذا الطریق اقرب الطریق الی الله تعالی کان معارضة النفس والشیاطین الظاهرة والباطنة فیه اشد فانه لواشتغل الناس جمیعا بطلب العلوم الایعارضونهم غالبا لان الغالب فی طلب العلوم حب المال والجاه والعزة عندالخلائق و حینئذ یمدهم الشیاطین اما لوکان الغرض من طلب العلم رضاه تعالی یحصل المعارضات فمالم تحصل ینبغی ان یتدبر فی ان للشیطان فی امهاله غرضا..
وانا فی اربعین سنة مشتغل بهدایة الناس و لم یتفق ان یجلس احدهم بهذا القانون و لیس ذلک الا لعزاته و نفاسته و فی الهدایات العامة و نشرالعلوم الدینیه اهتدی اکثر من ماة الف.
واتفق لی فی هذه الایام ان رایت سیدالمصطفین وسالته صلی الله علیه و آله و سلم عن اقرب الطریق الی الله سبحانه فقال صلی الله علیه و آله و سلم هو ما تعلم و الانسان بمجرد قول کاذب یقول: انی اعرف الکیمیا یصرف امواله واوقاته فیه مع انه یعلم انه لوکان صادقا لایحتاج الی الاظاهر بل لایظهره وان قتل باشد العذاب و مع هذا یصرف امواله باحتمال الصدق.
والذی اقوله هو عین آیات الله واخبار سیدالمرسلین والائمه المهتدین الهادین (علیهم صلوت الله اجمعین) و صدقه حکماء الظاهر کابی علی فی اشاراته فی النمط التاسع فلا باس بان تصرف اوقاتک اربعین یوما فی العبادات مع انک مکلف فی جمیع عمرک بذلک لکن مع التضرع و الابتهال الیه تعالی فی حصول هذاالمطلب لابقصد الامتحان بل بقصد العبادة لله تعالی کما قاله صلی الله علیه و آله و سلم من اخلص لله اربعین صباحا فتح الله تعالی ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه و تقدم قریبا – والحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولاان هداناالله. [۱۰]
ترجمه
دریافتههایی را که این بنده از دوران ریاضت و خودسازی بهدست آوردهام، مربوط به زمانی است که به مطالعه و تحقیق در تفاسیر پرداخته بودم و شبی بین خواب و بیداری حضرت محمد (ص) را زیارت کردم. با خود گفتم که: شایسته است تا در کمالات و اخلاق وی دقیق شوم، هر چه تدبّر من فزونتر میگشت، عظمت و نورانیت آن حضرت گستردهتر و روشنتر مینمود. از این روی دریافتم که خُلق و سرشت او قرآن است و باید در قرآن بیندیشم. هر چه دقّت من در آیهای بیشتر میشد، دریافتِ فزونتری از حقایق نصیبام میگردید، بهگونهای که یکباره حقایق بیکرانی به جانام سرازیر میشد. و چنین موهبتی در پی هر تدبّر من در آیهای پدید میآمد.
البته برای کسی که به چنین توفیقی دست نیافته، باور این سخن غیرممکن مینماید؛ چراکه غیرعادی به نظر میرسد، امّا – در نام و یاد این مطالب – راهنمایی برادران ایمانیام را قصد نمودهام.
آن دستور «خودسازی و ریاضت» عبارت است از:
از هر کلامی که سود ندارد و بلکه از غیر یاد حق، تعالی، زبان به کام کشیدن.
از لذّتها و خوشیهای (غیرضروری و بازدارنده) خوردنیها، پوشیدنیها، زناشوییها، مسکنها و… دست کشیدن.
از مراودهٔ با غیر اولیاء الله دوری جستن.
خواب فراوان را ترک نمودن.
یاد خداوند متعال را همراه با مراقبت پیشهٔ خود ساختن.
دیگران مداومت بر ذکر «یاحی یاقیوم لااله الاانت» را پی میگرفتند و من نیز آن ذکر را آزمودهام، امّا بیشترین ذکر من «یا الله» است، با دورافکندن غیر حق از قلب و با توجّه به ذات باری تعالی. البته مهم و اساسی، همان ذکر حق تعالی با مراقبت است که دیگر چیزها به پایهٔ ذکر نمیرسد.[۱۱]
پایداری – به مدت چهل روز[۱۲] – بر آنچه که (از قانون تمرین و ریاضت) برشمردیم باعث میشود که درهایی از انوار: حکمت، معرفت و محبّت الهی گشوده گردد و سپس آدمی به مقام فنا و بقا بالله ترقّی کند و راه یابد. (چنانکه روایات فراوانی در این باب گذشت)
و از آن روی که این شیوهٔ خودسازی و سیر الی الله، نزدیکترین راهها به سوی خداست، تعارض نفس و شیاطین ظاهر و باطن با آن شدیدتراست؛ زیرا اگر همهٔ مردم به دانشهای (ظاهری ) روی آورند، غالباً با چنین دشواریهایی روبهرو نمیشوند؛ چراکه بیشتر غرضها در رویآوری به این گونه دانشها دوستی مال، مقام و برتری نزد مردم است، که اگر چنین شد شیاطین نیز مددکار میشوند.
اما اگر غرض از آموختن دانش، خشنودی خداوند متعال بود (به گونه طبیعی) دشواریهایی را پیش روی دارد، که اگر دشواری پدیدار نشد سزاوار است که در این کوتاه آمدن شیطان – که شاید غرضی در آن داشته باشد – درنگ کنیم.
در این چهل سالی که به راهنمایی و ارشاد مردم پرداختهام، کسی را که براساس این دستورالعمل به خودسازی بپردازد نیافتم و این خود دلیل شکوهمندی و گرانمایگی این دستور است، در صورتیکه با راهنماییهای همگانی و گسترش دانشهای دینی بیش از صدهزار نفر را هدایت کردهام.
در این ایام، دیدار حضرت رسول (ص) را توفیق یافتم، از ایشان پرسیدم نزدیکترین راه برای سیر الی الله چیست؟ حضرت فرمودند: همان است که میدانی و بدان عمل کرده و دستور میدهی.
چگونه است آدمی که در برابر ادعای دروغین کسی که میگوید: من کیمیاگرم دارایی و فرصتهای خود را صرف میکند، در صورتی که میداند اگر این ادعا راست باشد نیازی به اظهار آن نیست بلکه باید در کتمان آن بکوشد اگر چه به بدترین شکنجهها کشته شود، اما به احتمال اینکه راست میگوید راضی است که مال خود را برای او پرداخت کند.
و آنچه که من میگویم برگرفته از خود آیات الهی، روایات پیغمبر (ص) و امامان معصوم (ع) است. چیزی است که حکمای ظاهر مانند بوعلی سینا – در نمط نهم ازاشارات – نیز بدان گواهی داده است.[۱۳]
پس ایرادی ندارد که تو چهل روزت را به اینگونه که گفتم به عبادت پردازی – با اینکه باید تمام عمرت را چنین کنی – با تضرّع و زاری به درگاه خداوند روی آوری، به انگیزه بندگی و عبادت و نه برای آزمایش، چنانکه خاتم انبیاء (ص) فرمودند:
«کسی که چهل روز خود را برای خداوند خالص کند، خداوند، سرچشمههای معرفت را از جاناش بر زباناش جاری میسازد»[۱۴]
و الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
پینوشتها
[۱] . برای آگاهی از شرح حال ایشان مراجعه کنید به: ریحانة الادب، ج ۵ / ۱۹۸؛ ریاض العلماء ج ۵ / ۴۷؛ الکنی والالقاب، ج ۳ / ۱۲۴؛ اعیان الشیعة، ج ۴۴ / ۱۲۲؛ روضات الجنات، ج ۲ / ۱۱۸
[۲] . برای تحقیق پیرامون این موضوع مراجعه کنید به: بحارالانوار ج ۷۰ / ۱۱۳ (باب النفی عن الرهبانیة و السیاحة) و میزان الحکمة، ج ۴ / ۱۷۸
[۳] . سوره کهف، آیه ۱۰۳
[۴] . کنزالعمال، ج ۲ / ۴۵۸، حدیث شماره ۴۴۹۶
[۵] . اوصاف الاشراف، باب ۲ و نیز مراجعه کنید به: الاشارات و التنبیهات، ج ۳ / ۳۸۰
[۶] . همان
[۷] . غررالحکم، ج ۱/ ۱۴۵
[۸] . همان
[۹] . ارشاد القلوب، ج ۱ / ۲۰۱؛ و نیز مراجعه فرمایید به غررالحکم، ج ۳ / ۳۸۰
[۱۰] . روضة المتقین، ج ۱۳ / ۱۲۸
[۱۱] . پیرامون اوراد ذکری و اهتمام علما به این مهم مراجعه کنید به مجله حوزه شماره ۸. (دستورالعملها).
[۱۲] . پیرامون عدد چهل و جایگاه آن در معارف اسلامی و تاثیر آن در قانون خودسازی مراجعه کنید به مجله حوزه شماره ۷ (دستورالعملها) و رساله سیر و سلوک از علامه بحرالعلوم با پاورقیهای سیدمحمد حسین تهرانی .
[۱۳] . الاشارات والتنبیهات، ج ۳ / ۳۶۳ (النمط التاسع فی مقامات العارفین)
[۱۴] . میزان الحکمة، ج ۳ / ۶۶