با زلال جاری فقاهت
[مجله فقه اهل بیت، شماره ۴، زمستان ۱۳۷۴]
در شمارهٔ پیش، «سیمای فقاهت» را با بهرهگیری از اندیشه رهبری نمایاندیم.
گشت و گذاری داشتیم در بوستان «صحیفهٔ حوزویان». از اندیشهٔ سبز او، زادِ راه گرفتیم و رهنمودهای او را در کارآمدی فقه و فقاهت، به تفسیر نشستیم.
در آن خطابهٔ کریمه، جز راهکارهای اساسی در بهسازی حوزهها، اشارات و ارشادات راهگشایی در کارآمدی و بالندهسازی فقاهت بود که هر یک بررسی و کاووشی ویژه میطلبد. در این نوشتار، درنگی داریم در پیام معظّم له به «کنگره بررسی نقش زمان و مکان در اجتهاد» رهنمودهای او را در چگونگی جریان زلال کوثر شریعت در بستر زمان و مکان، با عنوانهای زیر، پی میگیریم:
۱. مفسر عینی شریعت.
۲. فهم درست نقش زمان و مکان در اجتهاد
۳. زادگاه پیدایی این تفکر:
الف. وحیانی بودن شریعت اسلامی.
ب. جاودانگی و فرا زمانی آن.
ج. فطری بودن شریعت.
۴. انتظارهای رهبری.
۵. گام بعدی.
مفسر عینی شریعت
او در عمل، جامعیت و انسانسازیِ دین را به تفسیر نشست و توانمندی شریعت را در اداره جامعهها نمود. پرچم «رحمة للعالمین»: جهان شمولی و جاودانگی معارف و احکام اسلامی را بر فراز داشت و بانگ «اللّه اکبر» را در منارههای مساجد و معابد متروک دنیا، طنینانداز کرد.
امام، ستارهٔ فروزان آسمان این عصر است. اختری راهنما که برتری منطق اسلام را در عمل فریاد کرد و توانایی احکام ناب وحی را در ساماندهی جامعه بشری، آشکار ساخت. شخصیت بزرگ و بیمانندی که شگفتانگیزترین پدیده تاریخ، یعنی حکومتی بر پایه آموزههای اسلام را بنیاد نهاد.
در جهانی که غوغای اندیشهها و فلسفههای رهزن و هیاهوی رسانهها گوش فلک را کَر کرده و انسان امروز را سرگردان، عدل اسلامی و توانایی آموزههای وَحی را در بهروزی انسان امروز به نمایش گذاشت.
رادمردی که احیای دوباره ارزشهای اسلامی را تبلوُری عینی داد. تدبیر، اراده، شجاعت، حماسه و دیگر خویهای والا را در تار و پود جامعهها، ارواحِ انسانها و ارکان حکومتها دَمید.
نفَس عیسوی او، جامعههای رو به مرگِ دینی را زندگی نو بخشید و آیینهٔ شفاف خدانمای شریعت اسلامی را فراروی تاریخ نهاد.
ژرفایی اندیشه، بصیرت دینی، تیزنگری، آیندهشناسی، احاطهٔ علمی، غنای فکری، خلاقیت و آفریندگی، حماسهوری، صلابت فکری و آزاداندیشی از او به گفته رهبری «ترکیبی بدیع و بیبدیل» ساخت.
کوثری که سالیان سال، با جاری زمان، گوارای تعالیم ناب محمدی(ص) و سیرت پاک علوی را بر جانهای تشنه خواهد ریخت و زلال بارانِ اندیشهٔ بارگرفته از سرچشمهٔ وَحی را بر جامعهها، در درازنای تاریخ خواهد بارید و حیات و بالندگی را به ارمغان خواهد آورد. پاکفطرتان را شادابی خواهد بخشید و اندیشههای او بر بام تاریخ، مشعلی فروزان فراراه فرهیختگان نیکی و بهروزی در کویر حیرت و سرگشتگی، خواهد بود.
اندیشههای فقهی، اجتماعی و سیاسی او را گذشت زمان، تکامل جامعهها، رشد انسانها و نیازهای نوپیدای فردا و فرداها تفسیر خواهد کرد و راه و رسم او را در هماهنگسازی عرصه و گسترههای گوناگون جامعهها و نیازهای نوپیدای بشر با شریعت محمّدی(ص) برخواهد نمود. او، به فقه و فقاهت، بهمانند عرصههای دیگر معارف و دانشهای دینی، نگاهی ژرف، عالمانه و حکیمانه داشت و در احیا و بالندهسازی آن، دیدگاههایی پُرمایه و مبارک به یادگار نهاد.
مسأله نقش زمان و مکان در استنباط احکام، پرتوی از فروغ اندیشهٔ خورشیدوَش اوست. خاستگاه این نظر، نگاه همهسویه و بلند او به دین، تفسیرِ نوِ وی از شریعت، دریافت ایشان از رسالت دین در عصر غیبت و دهها گزاره دیگر است. غواصّان ماهر و زبردست، باید که در اندیشه دریاوَش او غوطهور گردند و گوهر اندیشه او را صید کنند. دانشوران و فقیهانی آگاه و بصیر باید که از رخ تابناک این دیدگاه پرده بردارند.
بیگمان، این اصل بنیادین اگر به درستی شناخته شود، همانگونه که در پیام رهبری آمده است: «پشتوانهای عظیم برای بهرهمندی جوامع بشری از کوثر شریعت اسلامی پدید خواهد آمد» و چهبسا دستاوردها و رهیافتههایش، سبب زدودن بازدارندههای بالندهسازی فقه: (عوامداری، شخصیتزدگی، یکسونگری فردسالاری، ظاهربسندگی، جزئینگری، جموداندیشی و…) گردد و برکات فهم و بهکارگیری این دیدگاه در اجتهاد، مشکلات فقهی نظام جمهوری اسلامی را پاسخ گوید. از سوی دیگر، کوتاهی و دیرکرد در پرداختن و پژوهش در این مهم، میراث پُرمایه و پویای فقهی اهل بیت(ع) را در بافت و زبانی دور از فهم این نسل و عصر، زندانی کرده و زبان دینناشناسان، جاهلان ناآگاه و یا آگاهان کینهورز را علیه فقه باز و دراز خواهد کرد.
شریعت اسلامی، جامد و بیانعطاف انگاشته و تبلیغ خواهد شد و راه را برای رویآوری به راهحلها و قوانین بیگانه، باز خواهد کرد؛ در نتیجه، اجتماعات بشری از برکات رهبری و بهرهگیری از کوثر محمّدی(ص) محروم خواهند شد.
روزنهای به فهم درست نقش زمان و مکان در اجتهاد
اهمیت و ژرفایی هر نظریهای بستگی به عظمت و گستردگی اندیشه و هوشمندی صاحب آن است.
طرح نظریهٔ زمان و مکان، دیدگاه دانشمردی جامع، بیبدیل، بصیر و همهسونگر است. فقیهی که در همه دانشهای دینی مهارتی بالا داشت و احکام، معارف و تعالیم وحی را نوش کرده بود. هم امت اسلامی و مردم ایران را خوب میشناخت، هم نیازهای علمی و فکری جامعه اسلامی را نیک دریافته بود و هم از دیگر کسان راهحلها را بهتر میشناخت. فهم و تبیین و تفسیر چنین نظریهای، ژرفکاوی، مایهوری، هوشمندی وتارَکبینی میطلبد.
گُردمردانی دانشور، آگاه به جهان، عارف به زمان و خبره در همه زوایا و تعالیم اسلام باید که به تفسیر اندیشه آفتاب برخیزند.
در شناخت، بویژه تطبیق این اصل کلی، بایست روشنبینی، با انضباط فکری، خودباوری و شهامت، با احتیاط و زیرکی همراه گردد و از افراط و تفریط دامن گرفت؛ زیرا در این میدان مقدّس، بیبند و باری علمی، همان اندازه خطرساز است که جمود فکری و کوتهبینی.
در این آوردگاه، باید تبحّر و ژرفنگری در فقاهت، با درک درست از زلال روحِ دین و معارف و تعالیم ناب وحی، آمیخته شود تا شهدی گوارا از آن اندیشه طیبّه به دست آید و نوش گردد.
دَرهمآمیختگی آگاهیهای بنیادی از شریعت با جهانشناسی و عرفانِ به زمان، مرکبی است برای تفسیر و تسخیر آن نظر بلند؛ چه، آسانانگاری در میدان اجتهاد و یا انجماد بر فتاوای فقها، افق نورانی فقاهت شیعی را کمفروغ خواهد کرد.
سوگمندانه، برخورد به عمد یا اشتباه با مسأله زمان و مکان، دخالت فنناشناسان در تبیین مراد امام و به میدان نیامدن فقیهان و مجتهدان، فضای فکری جامعه را در این باب تیره کرده و تفسیر این مهم، به عرفیشدن فقه، مصالح مرسله، بنای عقلا، قاعده الاهم فالاهم و… حجاب فهم این اصل بنیادین فقاهت جواهری شده؛ همانگونه که «ولایت مطلقه فقیه» و «پویایی فقه شیعه» نیز سرنوشتی چنین یافت و بیرون از حوزههای فقاهت، تفسیرها و تعبیرهایی دور از مراد امام راحل، در فضای فرهنگی کشور انجام گرفت.
اگر از آغاز، بویژه به گاه حضور امام، فقیهان خُبره و بصیر و فاضلان فنشناس و فقهدان به طرح و کاووش در این دیدگاه میپرداختند و در محافل علمی و درسهای خارج حوزه، این دیدگاه و دیدگاههای نو دیگر امام را در بوته نقد و بررسی مینهادند، امروز دستاوردهای مبارکی از این اندیشههای طیبه به دست میآوردیم و نظارهگر طلیعه نوزایی فهم فقهی و سرفصلی نو در فقاهت شیعه میشدیم.
زادگاه پیدایی این تفکر
خاستگاه و سرچشمهٔ این دیدگاه، در منابع دینی و کوثر شریعت، دهها اصل برگرفته از متن و روح و رسالت دین و قرآن و فلسفه وجودی و پیدایی اجتهاد و فقاهت است. در این نوشته، به شماری اندک از آن اصول، با الهام از پیام مقام معظم رهبری، اشارتی داریم.
۱. وحیانیبودن شریعت اسلامی.
۲. جاودانگی و فرازمانی بودن آن.
۳. فطریبودن شریعت.
۱. وَحیانیبودن شریعت: برازندگی شرایع دینی به آسمانیبودن آنهاست. وَحی، رشته تعلیمی و هدایتی آفریدگار و آفریدگان است. آفرینندهای که پیراسته از هر قید و حد و مثل و مانند و همتاست. آیین و شریعتی به بشر ارزانی داشته است کامل و پاسخگوی نیازهای واقعی و دائمی او. هر چه عقل انسان تکامل و رشد یابد، کتاب خدا و منابع دین او، صفحات جدید و معارف نُوی را فرا روی انسان خواهد نهاد:
«ما من امر یختلف فیه اثنان الاّ وله اصل فی کتاب اللّه، عز و جل و لکن لایبلغ عقول الرّجال» (کافی، ج۱/۶)
چشمهٔ خروشانی که آفریدههای او را در هر زمان و هر جایی در گسترهٔ تاریخ، به درازای عمر بشر و به پهنای این جهان از گوارای زلال جاری خود مینوشاند:
«… لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غضّ الی یوم القیامة» (بحار، ج۸۹/۱۵)
هر کس، هر زمان و در هر جا به او رو کند و به آستان او نیاز بَرَد، بر او میافزاید و درخور گنجایش و پذیرش او بهرهاش دهد و در انجام بندگی و پیمودن راه درست یاریاش کند:
«… ما جالس هذا القرآن احدالاّ قام عنه بزیادة او نقصان زیادة فی هُدی و نقصان من عمی.»
شریعت، در بستر تاریخ یکی بوده، روشهای بیشمار خود را در جامعههای متفاوت درخور فهم و نیاز آن جامعهها نموده است.
«انّ اللّه تبارک و تعالی اعطی محمّد(ص) شرائع نوح و ابراهیم و موسی و عیسی، علیهم السلام» (کافی، ج۲/۱۷)
شریعت اسلام در بردارندهٔ کمالها و حقیقتهای همه شرایع است. و ماده و سرچشمه آن، علم و حکمت بیانتهای خداست که همه زمانها و مکانها را در زیر بال همای خود میگیرد.
و چنین است که بر همه سرزمینها و کشتزارهای حیات، میبارد و با تفسیر شریعتشناسان، همهجا و هر زمان را سیراب میکند. البته به گاه وجود معصومان، همگام با نیازهای زمان، آنان هم پرده از رخسار احکام و تعالیم شریعت برداشتند و هم روش کاوش و پژوهش در آن را با بیان اصول و ملاکهایی دقیق به فقهپژوهان نمودند. و در عصر غیبت، عالمان به شریعت و دانایان به سنّت و آگاه از روش استنباط، احکام و مقررات اسلام را بر نمودند. منابع و سرچشمههای شریعت را لایهها، زاویهها و رویههای بسیار است. امیر موحّدان از مدینه علم پیامبر خاتم(ص) هزار باب میآموزد که از هر باب هزار باب دیگر از علوم و معارف بر قلب او میگشاید، بابهایی که هر کدام، اصولی راهنما و جاودانهاند برای شریعتشناسان و فقهپژوهان. این است رمز جریان پیوسته کوثر شریعت در امتداد زمان و تاریخ و زندگیسازی و جامعهپردازی آن.
۲. جاودانگی شریعت: شاهکلید فهم جاودانگی شریعت، شناخت درست شریعت و تفاوت آن با فراوردههای فقهی است.
برای اثبات جاودانگی شریعت، نیاز به تقسیم آن به اصول ثابت و متغیر نیست؛ چه، شریعت هویتی استیگانه، پیوسته، ثابت و فرازمانی، بویژه شریعت اسلام که در بردارنده همه کمالهای شرایع پیشین است.
«شرع لکم من الدین ما وصّی به نوحا…
راه ورود و بهرهوری از این کوثر لایزال و فزاینده و چگونگی استنباط وظایف عصری امّت اسلامی، رنگ زمان و مکان میگیرد:
«لکل جعلنا شرعة و منهاجاً»
پیامبر و امامان معصوم(ع)، در این زمینه دو کار کردند:
۱. تشریع، با الهام از قرآن و وحی که خود این گفتهها شریعت ناب است: (و ما ینطق عن الهوی ان هو الاّ وحی یوحی)
۲. برآوردن فرعها و مسألهها از اصل و برابرسازی (تفریع) زندگی و جامعه با موازین برگرفته از شریعت.
با کار نخست، شریعت را گسترش داده و غنا بخشیدهاند و با کار دوّم، راه و رسم بهرهوری از آن و چگونگی ورود به این سرچشمه زلال و زندگیساز را به ما نشان دادهاند.
شریعتشناسان و فقیهان، از شیوه بهرهوری پیامبر(ص)، امامان(ع) از شریعت و چگونگی پاسخ به پرسشهای زمانشان، راه گرفته و با عرضهٔ نیازها و پرسشهای عصر خود، به شریعت اسلامی و منابع دینی، فتوا میدهند و نظامات جامعه را بر آن دادهها سامان میبخشند.
چنین فتواها و برداشتههایی، گرچه شریعت نیست، ولی هم ریشه در شریعت دارد و هم با ابزاری شرعپسند به دست آمده است؛ از این روی، بر مسلمانان حجت هستند و اجرا و پیاده کردن آنها واجب است؛ زیرا چنین برداشتهایی، از روی هوا، بیبندوباری و جهالت نیست و آنچه ناروا شمرده شده پیروی از هواست.
«ثم جعلناک علی شریعة من الامر»
از این روست که خلط میان این دو، رهزن شده و دیدگاههایی افراطی و تفریطی در فراوردهای فقهی رخ نموده است. ناآگاهان به سلب کلی شریعت از فقه، فتوا دادند و جامدفکران، فتوای فقیهان را شریعت ناب پنداشتند و تفاوت بین آن دو را برنتابیدند.
با این که فراوردههای فقهی، ریشه در کوثر شریعت دارد، ولی میان آن دو، تفاوتهایی است: شریعت کامل است، چون «من لدن حکیم علیم» است؛ ولی فقه، به رشد فکری و فرهنگی عصر مجتهد و تنگاندیشی و گشادهذهنی فقیه وابسته است.
فقه، دستاورد عرضهٔ پرسشها و نیازهای زمان بر شریعت است و بیگمان در گذر تاریخ، در گذار و نوسان، ولی شریعت فراتر از هر قید و زمان است.
شریعت برای همه، مجتهد و مقلّد، الزامآور است و فقیهان بزرگ باید سر بر آستان آن نهند، ولی برداشتهای فقهی هر فقیه، نه برای فقیه دیگر قابل پیروی است و نه بر مقلدان دیگر فقها، الزامآور. بنابراین، نام فتاوا را شریعت نهادن نارواست و بدعت.
شریعت، بال هُمای خود را بر فراز همه روزگاران میگستراند، تا مسلمانان از گوارای آن شادابی گیرند و در هر عصر و مصری، زندگی خود را بر مدار آن سامان بخشند.
۳. فطریبودن شریعت: فطرت، به معنای سرشت است. ساختِ وجودی و هستی انسان، گرایش و آهنگی ویژه دارد:
«کل مولود یولد علی الفطرة»
تواناییها، داراییها و ابعاد و استعدادهایی انسان دارد که او را از دیگر آفریدگان جدا میسازد و سبب کرامت انسان، خلیفهٔ خدا بودن او، گل سر سبد آفرینش شدناش میگردد و مکانت و رسالت و نقش و جایگاه او را در هستی مینمایاند. شریعت، چونان دین بر روال و اساس فطرت انسان نازل شده است:
«فطرة التی فطر الناس علیها ذلک الدین القیم»
از این روی، باید همهٔ زوایا و تواناییهای او را ببیند و برای رشد و رساندن او به مقام والا و الهی، برنامه دهد، برنامهای به گسترهٔ همه نیازها و رسالتهای او. راه و روشی فراتر از این خاکستان و تأمینگر سعادت او در دو جهان.
رابطه فطرت و شریعت را در این گستره و با این زوایه دیدن نگاهی نو فراروی مجتهدان و شریعتپژوهان قرار میدهد. رسالتی که فقه، این فرزند صالح شریعت، باید در همه شرایط، پاس کرامت و عزّت انسان بدارد و زمینه پاسداشت امانت الهی و انجام رسالت سنگین او را، فراهم سازد و محرومیت بشر را از کوثر زلال شریعت، که همواره و همه جا بدان نیازمند است برنتابد.
انتظارهای رهبر
در پایان پیام، رهبر هوشمند و فرزانه انقلاب اسلامی، چشمداشتهای خود را از کنگره چنین بیان میدارد:
۱. تبیین درست نقش زمان و مکان در اجتهاد و ارائه تعریفی جامع و مانع از آن.
۲. جداسازی و تبیین این اصل با عناوین همافق و همانند.
۳. زدودن پنداشت ناسازگاری این دیدگاه با اصل پایداری و جاودانگی شریعت.
۴. شناسایی شیوههای بهرهوری از این اصل، در راه بالندگی فقه و فقاهت و اجرا و پیادهکردن احکام شریعت.
توفیق کنگره در برآوردن انتظارهای رهبری، چه اندازه بوده است، نظرها و قضاوتهای گوناگونی در اینباره وجود دارد. شماری از بزرگان، این کنگره را آغاز یک تحول فکری در حوزه دانستهاند.
شماری دیگر، ثمره آن را از مرز شناسایی محط بحث و بیان شبههها فراتر ندیدند.
کسانی هم این دیدگاه بلند را بر نتابیدند و به تناقض صدر و ذیل گفتار خویش گرفتار شدند. قضاوت صحیح در این باب مقال و مجالی دیگر میطلبد. دستاوردهای مکتوب کنگره، گواه خوبی است بر ارزیابی و توفیق آن.
گام بعدی
امّا آنچه مسلّم مینماد، این سرآغاز راه است. اگر در این گردهمایی علمی، دیدگاه امام تبیین و مرزبندی شده باشد و مراد امام بهروشنی باز و شناخته شده باشد و طرح و رفع شبههها و اشکالها انجام گرفته باشد باز هم گام تکمیلی و اساسی آن باقی است.
راهکارهای بهرهوری از این اصل، در بالندگی فقه، تعیین جایگاه این دیدگاه در دستگاه اجتهاد و استنباط، قراردادن این دیدگاه در متن دروس اصول و فقه، چگونگی استفاده از این مهم در پیچیدگیهای فکری و اجرایی نظام اسلامی و اسلامیکردن نظامات پیچیدهٔ جامعه امروز، گشودن شریعهٔ کوثر وحی فراروی جامعههای دینی، با زبان و منطق عصری و … گامهای بعدی است که باید پیگرفته شود، تا به یاری خدا و کمک از روح بلند امام راحل، قدس سره، شاهد بارش زلال ابر حیاتبخش فقاهت بر سرزمینهای اسلامی و شکوفایی تمدّنی نو برخاسته از گوارای کوثر وحی باشیم.
ان شاء اللّه