سبک زندگی
بیا تا سقف بشکافیم و طرحی دیگر اندازیم
طرح سبک زندگی در ۳۴ سالگی عمر جمهوری اسلامی از سوی رهبری، هشداری است به حوزویان که نتوانستیم الگوی زندگی وحیانی ـ علوی را از آموزههای دین، با زبان قوم و همسو با نیازهای زمان و دگرگونیهای زمانه برآریم و ارایه دهیم.
طرحی برای زندگی که هم برخاسته از متن دین باشد و هم قابل اجرا در آخر زمان و گستره زمین. طرحی که به دنیا نشان دهد اسلام دین فطری و جاودانه است، روش و آیین زندگی الهی است برای همه نسلها و عصرها. زمان آن را کهنه نمیکند و پیشرفت بشر آموزههایش را ناکارآمد نمیسازد و برای هر جامعه و نسلی راه زندگی کمالبخش و زندگیساز دارد.
نقص در ماست که کهنه میاندیشیم و در چهارچوب پارادایمهای ذهنیمان آموزههای دین را قالب میزنیم و ساخت و ریختی همگون با افق نفس و سطح فکر و اندازه اندیشهمان میتراشیم.
قرآن، کهنهشدنی نیست. ساختار معنایی قرآن بهگونهای است که در هر زمانی جدید است و مفاهیم و رهنمودهایی برآورنده نیاز بشر همان روز، ارایه میدهد.
«لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لاَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ» امام رضا (ع)
زیرا قرآن کلام خالق الوجود است و گستره معنایی آن از انسان تا خداست و لایههای معنایی این کلام چونان صاحب آن بیانتهاست و انسان هر چه رشد پیدا کند و از سطح خاک به سوی کمال برود به دریافتههای جدیدتری از قرآن دست خواهد یافت.
این سخن بگذار تا وقتی دگر.
در هر حال پیش از طراحی سبک زندگی بایست به چند پرسش پاسخ گفت:
زندگیگر کیست و چه ویژگیهایی دارد؟
این طرح، برای چه موجودی است؟
بستر و گستره اجرای آن کجاست؟
شاخصهای زندگی اسلامی و استانداردهای آن کدام است؟
هدف و رویکرد طرح کدام است؟
طراح چه کسی است؟
زندگیکننده و بهرهبرنده از این سبک، انسان و جوامع بشری است. جامعه، گرچه محصول انسان است ولی سازنده انسان نیز هست که گفتهاند:
«الناس بامراءهم اشبه منهم بآباءهم»
مردم، به زمان و فرهنگ و جامعهشان مانندترند تا پدرانشان
برای شناخت درست انسان بایست از بالا به انسان نگاه کرد. از افق آفریننده انسان. نگاهی متعالی و خداگونه که انسان را با همه نیازهایش فراتر از زمین و زمان ببیند و طرحی زمینی برای پروازی آسمانی آماده سازد. باید دید ما با چه انسانی از نگاه آفریده هستی و خالق انسان روبهرو هستیم؟ انسانی ظلوم، جهول، عجول، ضعیف و با مادهای از گل لجن بدبو؛ یعنی اسفل سافلین در تن و بدن و در همین کالبد فرودین و پست روح الهی دمید و (نفخت فیه من روحی) و معرفت اسماء به او داده شد (وعلم الادم السماء) و امانت بزرگ الاهی یعنی امامت خود و دیگران را بر دوش گرفت و مسجود ملایک گردید و بنده مقرّبی چون ابلیس، برای سجده نکردن به او بدترین مجازات که طرد از درگاه الاهی است گرفتار شد. او گرچه با دسیسه ابلیس به زمین تبعید شد ولی باید از همین زمین و با همه این بندها و پایبندهای مادی با کمک خدا، برای خدا با پیروی از کتاب خدا، به سوی خدا حرکت کند.
افزون بر همه این کششهای زمینی، او در این زمین، دشمن آشکار و باهوشی مانند شیطان دارد که تا امارت و ریاست بر فرشتگان را سیر و تجربه کرده است و همه راههایی را که انسان برای لقای حق بایست طی کند، نیک میشناسد و میتواند در همهٔ مسیر تکاملی انسان، دام پهن نماید و او را ازحرکت به سوی خدا و لقای او بازدارد. ما با نفسی روبهروییم که برای رسیدن به منافع خود، فرمان خدا را دور زد و به گمان دستیابی به جاودانگی میوه ممنوع را میخورد و تبعیدی زمین میشود. این است که این انسان به تنهایی نمیتواند برای خودش طرح زندگی بریزد. گرچه با کمک تعلیم اسماء میتواند همه موجودات را رام خود کند و از همه هستی به سود خویش بهره برد که:
«سخّر لکم ما فی السموات و الارض جمیعا»
همه آنچه را که در آسمانها و زمین است رام شما کردیم
برای چنین موجود بزرگی که دو بُعد زمینی و خدایی دارد و از خاک تا خدا میدان و مسیر تاخت و تاز اوست جز آفریننده انسان و هستی نمیتواند سبک زندگی طراحی کند؛ چون ماهیت زندگی او از «او»یی و به سوی «او»یی است:
«انا لله و انا الیه راجعون»
این است که قرآن، کتاب انسان است و نشاندهنده راه کمال و سبک زندگی به انسان.
قرآنشناس و قرآنزی هستی حضرت وصی، امام علی (ع) فرمود:
«وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ اَلْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لاَ لِأَحَدٍ قَبْلَ اَلْقُرْآنِ مِنْ غِنًى فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اِسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ اَلدَّاءِ»
بدان کسی که قرآن را دارد فقر و نیازی ندارد. و آن که قرآن را ندارد بینیازی ندارد
ادامه دارد