خیال، بهشت شیطان است اگر زیستگاهمان كنیم، و باند پرواز است، اگرمدیریتاش. باید دوچشمی مراقباش باشیم؛ او زود مهار ما را بهدست میگیرد.
خیابان خیال، پاتوق شیطان است و گذرگاه نفس اماره. اگر بیخیال آن شویم، در تلهٔ شیاطین میافتیم.
امیال و خواستهها، از درونِ خیال سر بر میآورند. اگر در ترازوی عقل ارزیابی شوند و در نور وحی ببالند، بال پرواز میشوند و اوج میگیریم و از مَلَک پرّان شویم، و اگر زندانی خیال گردیم، هوسهایمان، امیرِ عقلمان شود و در دوزخ فرو خواهیم افتاد.
حال، ناخودآگاه، این پرسش به ذهن میزند که خیال چیست؟ چه نقشی در سرنوشت ما دارد؟ و چگونه از آن در راه کمال و رشدمان بهره، و از سقوط در برهوتِ خیال، دامن گیریم؟