دلنوشتهها
عطر ماه خدا
در غدیر رجب، جان را شستیم و در پرتو ماه مولا (ع) تا ماه پیامبر (ص)
پر کشیدیم.
بر در شهر نبی (ص) «یا علی» رمز ورود بود؛ گفتیم و وارد شدیم.
در عطر گل محمدی از خود بیخود شدیم، پرواز کردیم، اوج گرفتیم و بر آستان
ماه خدا نیاز بردیم.
فرشتگان پرسیدند: تو در برون چه کردی که ضیافت حق طلب میکنی؟
گفتیم: به آب اشک، جان شستیم و در گرمای نور خورشید حبیب، هوس را سوختیم.
ناگهان ندا آمد:
بیا بیا هر آنچه هستی بیا
این درگه ما درگه نومیدی نیست
ما از تو به تو مشتاقتریم
«ادعونی استجب لکم»
و در این ماه، مسافر شب قدریم تا در دریای فنا غرق شویم .
برای حرکت در شب، ساز و زاد درخور لازم است که بایست بشناسیم و برداریم:
فاخلع نعلیک